Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 121 (6 milliseconds)
English	Persian
drum plotter	کشنده طبله
Other Matches
belly	طبله
bellies	طبله
scale	طبله
drum	طبله
drummed	طبله
revolving drum	طبله چرخان
micrometer scale	طبله میکرومتر
magnetic drum	طبله مغناطیسی
print drum	طبله چاپ
range drum	طبله مسافت
deflection scale	طبله سمت
drum plotter	رسام طبله
separations	طبله جداشدگی
range scale	طبله مسافت
separation	طبله جداشدگی
drum printer	چاپگر طبله
range indicator	طبله مسافت
site scale	طبله تراز
deflection scale	طبله مقیاس سمت
grand division	تقسیمات بزرگ طبله
azimuth micrometer	طبله میکرومتر سمتی
windage	طبله حرکت سمت
sight scale	طبله نشانه روی
range quadrant	طبله تراز تیر
log drum	طبله واقعه نگاره
range drum	طبله بستن مسافت به توپ
range quadrant	طبله مقیاس درجه توپ
micrometer scale	طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
deathy	کشنده
death ful	کشنده
assassinator	کشنده
mortal	کشنده
mortals	کشنده
inhalant	بو کشنده
pernicious	کشنده
delineator	کشنده
tractive	کشنده
tensor	کشنده
sorbent	کشنده
tensioner	کشنده
puller	کشنده
pestilent	کشنده
lethiferous	کشنده
drainer	اب کشنده
inviting	کشنده
deadliest	کشنده
murderous	کشنده
attractive	کشنده
suicidal	کشنده
deadlier	کشنده
fatal	کشنده
lethal	کشنده
killer	کشنده
killers	کشنده
deadly	کشنده
tracker	کشنده
enticing	کشنده
plotter	کشنده
trackers	کشنده
perishing	کشنده
alluring	کشنده
murderer	کشنده
murderers	کشنده
plotters	کشنده
prepossessing	کشنده
lancinating	تیر کشنده
it is mortal to him	کشنده اوست
lethality	کشنده بودن
killer whales	وال کشنده
killer whale	وال کشنده
tractive effort	نیروی کشنده
nonlethal	غیر کشنده
ovicidal	کشنده تخم
pestilently	بطور کشنده
stertorous	خرناس کشنده
drawers	کشنده برات یا چک
introvertive	بدرون کشنده
introversive	بدرون کشنده
killings	کشنده دلربا
dragman	میکشد کشنده
death blow	ضربت کشنده
howling	زوزه کشنده
fungicidal	کشنده قارچ
howling	جیغ کشنده
killing	کشنده دلربا
hauling part	قسمت کشنده
herbicidal	کشنده گیاهان
drawer	کشنده برات یا چک
inhaul	به داخل کشنده
mortally	بطور کشنده
dead ground	اتصال به زمین کشنده
disinfestant	ماده کشنده حشرات
attractively	بطور کشنده یا جاذب
adducent	بداخل کشنده مقرب
pesticide	کشنده حشره موذی
invitingly	بطور جالب یا کشنده
pesticides	کشنده حشره موذی
median lethal dose	دوز متوسط کشنده
ejector	پوکه کش بیرون کشنده
downhaul	طناب پایین کشنده
nitrogen mustard	گاز کشنده خردل
lethal	وابسته به مرگ کشنده
biocid	قاطع حیات کشنده حشرات
to cach one's death	دچار سرماخوردگی کشنده شدن
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
slaughterous	مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
adductive	استشهادی بسوی محور کشنده
raymond hook	قلاب بالا کشنده قایق
boat falls	طناب بالا کشنده قایق
rodenticide	دارو یا عامل کشنده جانوران جونده
caricaturist	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) .	رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
caricaturists	کشنده تصویرهای مضحک واغراق امیز
speed ring	طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
lanciation	سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
counter check	چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
range disk	صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
range scale	طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
dispersion scale	طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
downhaul	پایین کشیدن رشته پایین کشنده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com