English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
boat کشیدن ماهی بداخل قایق
boats کشیدن ماهی بداخل قایق
Other Matches
ship water نفوذ کردن اب بداخل قایق
inhaled بداخل کشیدن استشمام کردن
inhaling بداخل کشیدن استشمام کردن
inhales بداخل کشیدن استشمام کردن
inhale بداخل کشیدن استشمام کردن
fishingboat قایق ماهی گیری
mooch گرفتن ماهی ازاد با قایق متحرک
gig نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gigs نیزه ماهی گیری قایق پارویی سریع السیر
gaff میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
strike فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
strikes فروبردن پارو در اغاز هر حرکت در اب به قلاب افتادن ماهی نخ را سفت کشیدن یافتن بوی شکار بوسیله سگ
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
immigration مهاجرت بداخل
inrush هجوم بداخل
inflow جریان بداخل
indrawn بداخل کشیده
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
pervade بداخل راه یافتن
pervaded بداخل راه یافتن
pervading بداخل راه یافتن
pervades بداخل راه یافتن
penetrates بداخل سرایت کردن
penetrated بداخل سرایت کردن
penetrate بداخل سرایت کردن
adducent بداخل کشنده مقرب
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
turn in بداخل پیچاندن برگرداندن به انبار
retrocede ازسطح خارج بداخل نفوذکردن
weft insertion [رد کردن پود بداخل چله]
pigeon toed دارای پنجه خمیده بداخل
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
To smuggle in to ( out of ) a country . جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
exclucivism بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
pronate بداخل گرداندن روی چهار دست وپا خم شدن
fistula زخم عمیقی که غالبابوسیله مجرای پیچاپیچی بداخل مربوط است
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
endocrine غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
snuffling باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge درد کشیدن تیر کشیدن
twinges درد کشیدن تیر کشیدن
agonise زحمت کشیدن درد کشیدن
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
dragged کشیدن بزور کشیدن
drags کشیدن بزور کشیدن
drag کشیدن بزور کشیدن
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
lighters قایق
barge قایق
bilge کف قایق
boat قایق
ark قایق
ferry boat قایق
lighter قایق
barged قایق
barges قایق
caique قایق
outboard قایق
boatdeck پل قایق
boat tail دم قایق
boats قایق
pisces ماهی
fish ماهی
per mensem ماهی
fishes ماهی
fished ماهی
fumade ماهی
gar سگ ماهی
haberdine ماهی
piscium ماهی
lunar ماهی
mermaid زن ماهی
dogfish سگ ماهی
sturgeon سگ ماهی
tartar sauce سس ماهی
tuna ماهی تن
tuna fish ماهی تن
caudal fin دم ماهی
mermaids زن ماهی
cutter قایق پارویی
cutter قایق تک دکله
ladders پلکان قایق
capsize برگشتن قایق
capsized برگشتن قایق
pulling boat قایق پارویی
tumbril قایق ته صاف
raft قایق باری
rafts قایق باری
soling قایق با 3 سرنشین
cutters قایق پارویی
cutters قایق تک دکله
The boat sank. قایق غرق شد
cabin cruisers قایق تفریحی
cabin cruiser قایق تفریحی
boathouses آشیانهی قایق
lighters قایق باری
boathouses قایق خانه
boathouse آشیانهی قایق
boathouse قایق خانه
assault boat قایق هجومی
gripe بند قایق
ladder پلکان قایق
forward جلو قایق
forwarded جلو قایق
boat painter طناب قایق
boat call مخابره با قایق
boat boom بوم قایق
sloop قایق جنگی
single banked boat قایق تک پارو زن
gripe تسمه قایق
boat anchor لنگر قایق
canoe قایق رانی
canoes قایق رانی
grappling irons لنگر قایق
grappling iron لنگر قایق
beaching gear سرسره قایق
service craft قایق گشتی
four قایق 4 نفره
boat gang نگهبان قایق
hydrofoil قایق پرنده
hydrofoil قایق هواناو
capsizing برگشتن قایق
fore جلوی قایق
galley اشپزخانه قایق
to sail avessel راندن قایق
hydrofoils قایق هواناو
hydrofoils قایق پرنده
painter طناب قایق
painters طناب قایق
rhino قایق باربر
rhinos قایق باربر
sloop قایق یک دکله
aboard روی قایق
boat hails شناسایی قایق
seaboat قایق ترابری
sterns عقب قایق
powerboat قایق موتوری
powerboats قایق موتوری
double banked boat قایق دو پارو زن
sterner عقب قایق
stern عقب قایق
davit جرثقیل قایق
boat plug پیته قایق
boat pool حوضچه قایق
sternest عقب قایق
ferrying قایق موتوری
ferry قایق موتوری
motorboat قایق موتوری
motorboats قایق موتوری
ferried قایق موتوری
ferries قایق موتوری
davit قایق بالابر
safety boat قایق نجات
canoeist قایق ران
by the stern قایق سربالا در اب
dinghy قایق تفریحی
dinghies قایق تفریحی
boatchock زین قایق
boat your oars پارو به قایق
boat work قایق بری
boat tail پاشنه قایق
catboat قایق تک بادبان
center board ته قایق بادبانی
centerboarder قایق تیردار
life float قایق نجات
crash boat قایق نجات
coxswain سکان قایق
coble قایق پارویی
chief of boat فرمانده قایق
chief of boat سکانی قایق
boat skids گهواره قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com