Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
hat in hand
کلاه دردست
Other Matches
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
To live on borrowed money . To play for time .
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
in the course of
دردست
cask
کلاه جنگی کلاه خود
casks
کلاه جنگی کلاه خود
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
under development
دردست توسعه
to take up
دردست گرفتن
under repairing
دردست تعمیر
to take in hand
دردست گرفتن
to enter
دردست گرفتن
hold
دردست داشتن
under construction
دردست ساختمان
It is in the hands of God .
دردست خدا ست
holds
دردست داشتن
records available
امار دردست
under way
دردست اقدام
take up
دردست گرفتن
situated to the right
واقع دردست راست
new fashioned
بطرزنوین دردست شده
it is the p of construction
دردست ساختمان است
hand in hand
دست دردست یکدیگر
It is in progress. It is under way.
دردست اقدام است
gynaecocracy
حکومتی که دردست اناث باشد
jasey
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
For the moment he is in the saddle.
فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
empire
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
ag nus dei
صورت برهای که پرچم فچلیپایی دردست داردوکنایه ازعیسی است
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
cyphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
ciphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
pretty fellow
کج کلاه
nightcap
شب کلاه
pompom
گل کلاه
aigret
گل کلاه
head piece
کلاه
beau
کج کلاه
hats
کلاه
bilk
کلاه سر
jack a dandy
کج کلاه
cappa
کلاه
chapeau
کلاه
opera hat
کلاه له شو
nightcaps
شب کلاه
capped
کلاه
hat
کلاه
ice cap
یخ کلاه
ice-caps
یخ کلاه
ice-cap
یخ کلاه
headgear
کلاه
panache
پر کلاه
cap
کلاه
cockade
نشان کلاه
fop
کج کلاه ابله
belvedere
کلاه فرنگی
black cap
کلاه سیاه
fools cap
کلاه قیفی
door lintel
کلاه چهارچوب
d's cap
کلاه قیفی
casque
کلاه خود
crush hat
کلاه بازیگرخانه
berets
کلاه بره
belvidere
کلاه فرنگی
beret
کلاه بره
tiara
کلاه پادشاهی
tiaras
کلاه پادشاهی
skullcaps
کلاه بره
hatbox
جعبه کلاه
hatboxes
جعبه کلاه
skullcap
کلاه بره
mutch
کلاه کتانی
welch
کلاه گذاشتن
bareheaded
بدون کلاه
cocks
کج نهادگی کلاه
cocking
کج نهادگی کلاه
cock
کج نهادگی کلاه
galea
کلاه خود
gaud
کلاه برداری
rip-offs
کلاه برداری
uncap
کلاه از سر برداشتن
tricorn
کلاه سه ترک
tricone
کلاه سه ترک
rain cap
کلاه کریلی
rain hat
کلاه بارانی
stetson
کلاه کابوی
summer house
کلاه فرنگی
steel helmet
کلاه اهنی
trilbies
کلاه شاپو
stetsons
کلاه وسترن
stetsons
کلاه کابوی
rip-off
کلاه برداری
hatpins
گیرهی کلاه
hatpin
گیرهی کلاه
hairpieces
کلاه گیس
stetson
کلاه وسترن
hairpiece
کلاه گیس
crash helmets
کلاه ایمنی
bathing caps
کلاه حمام
bathing cap
کلاه حمام
steel cap
کلاه فولادی
snowcap
برف کلاه
high hat
کلاه بلند
helmet liner
کلاه کاسک
helmet liner
کلاه فیبری
periwig
کلاه گیس
hat tree
کلاه اویز
hat block
قالب کلاه
rug
[American E]
کلاه گیس
kepi
کلاه کپی
miyred
کلاه دار
service cap
کلاه خدمت
avant-sorps
کلاه فرنگی
postiche
کلاه گیس
pitch cap
کلاه زفت
petasus
کلاه بالدار
peruke
کلاه گیس
hats
کلاه کاردینالی
wig
کلاه گیس
caskets
کلاه خدمت
pergola
کلاه فرنگی
hood
کلاه اهنی
swindler
کلاه گذار
hoods
کلاه خود
hoods
کلاه اهنی
mantle
کلاه توری
helmets
کلاه اهنی
mantles
کلاه توری
fraudulence
کلاه برداری
helmets
کلاه خود
swindler
کلاه بردار
hood
کلاه خود
pergolas
کلاه فرنگی
wigs
کلاه گیس
swindle
کلاه برداری
swindled
کلاه برداری
hatter
کلاه فروش
swindles
کلاه برداری
panama hats
کلاه پاناما
panama hat
کلاه پاناما
plumes
پر کلاه زنان تل
plume
پر کلاه زنان تل
pavilions
کلاه فرنگی
milliners
کلاه فروش
pavilion
کلاه فرنگی
milliner
کلاه فروش
capping
کلاه سازی
Welsh
کلاه گذاشتن
swindlers
کلاه گذار
casket
کلاه خدمت
streamer
نوارلباس یا کلاه
bonnet
کلاه سرگذاشتن
polled
راس کلاه
streamers
نوارلباس یا کلاه
poll
راس کلاه
frauds
کلاه برداری
balaclava
کلاه دوچشمی
polls
راس کلاه
fraud
کلاه برداری
bonnets
کلاه سرگذاشتن
swindlers
کلاه بردار
helmet
کلاه خود
hat
کلاه کاردینالی
balaclavas
کلاه دوچشمی
helmet
کلاه اهنی
fraudulent
کلاه بردار
crash helmets
کلاه خود ایمنی
boaters
کلاه حصیری لبهدار
i was bitten
کلاه سرم رفت
pavilions
عمارت کلاه فرنگی
square
مرتب کردن کلاه
leghorn
کلاه سبدی ایتالیایی
sunbonnet
کلاه افتابی زنانه
sun hat
کلاه افتاب گیر
headharness
کلاه تمرین بوکس
outfox
کلاه سرکسی گذاشتن
steel helmet
کلاه خود اهنی
outfoxed
کلاه سرکسی گذاشتن
outfoxing
کلاه سرکسی گذاشتن
sung hat
کلاه افتاب گیر
headguard
کلاه تمرین بوکس
outfoxes
کلاه سرکسی گذاشتن
tipcat
کلاه نوک تیز
to block a hat
قالب کردن یک کلاه
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
to bonnet a person
کلاه سرکسی گذاشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
unbonnet
کلاه رااز سربرداشتن
pot hat
کلاه وکلای دادگستری
postillion
نوعی کلاه زنانه
periwig
کلاه گیس زدن
postilion
نوعی کلاه زنانه
porringer
کلاه کاسه مانند
porkpie hat
کلاه تمام لبه
squaring
مرتب کردن کلاه
miyred
مانند کلاه اسقف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com