Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
jacal
کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
Other Matches
mexican
مکزیکی
chaffy
پوشالی
puppet government
حکومت پوشالی
kangaroo courts
دادگاه پوشالی
kangaroo court
دادگاه پوشالی
puppet government
دولت پوشالی
figureheads
رئیس پوشالی
figurehead
رئیس پوشالی
vassal atate
دولت پوشالی
tortilla
نان ذرت مکزیکی
tortillas
نان ذرت مکزیکی
wetback
مهاجر فراری مکزیکی
greaser
مکزیکی یااسپانیولی امریکایی
jackstraw
ادم پوشالی یا کاهی
Chicano
شهروند امریکایی مکزیکی تبار
Chicanos
شهروند امریکایی مکزیکی تبار
pulque
عرق صبر زرد مکزیکی
charreada
سواری مکزیکی اسب وحشی
Mexican food is hot 9spicy).
غذاهای مکزیکی تند است
kangoroo court
دادگاه پوشالی و پرهرج ومرج
house of cards
طرح پوشالی
[اصطلاح مجازی ]
jacamar
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
hut
کلبه
hovels
کلبه
shack
کلبه
cabins
کلبه
lodges
کلبه
lodged
کلبه
cabana
کلبه
lodge
کلبه
hulls
کلبه
hovel
کلبه
hull
کلبه
cabin
کلبه
cottages
کلبه
shanty
کلبه
shanties
کلبه
cottage
کلبه
shacks
کلبه
huts
کلبه
chalet
کلبه شبانی
wanding kidney
کلبه متحرک
mud house
کلبه گلی
iglu
کلبه اسکیموها
hutment
کلبه نشینی
hutment
زندگی در کلبه
igloos
کلبه اسکیموها
igloo
کلبه اسکیموها
barrack
کلبه چوبی
barracked
کلبه چوبی
barracking
کلبه چوبی
chalet
کلبه ییلاقی
chalets
کلبه ییلاقی
cottager
کلبه نشین
cottagers
کلبه نشین
dog hole
کلبه تنگ
hutholder
کلبه نشین
doh hutch
کلبه تنگ
hutch
کلبه خانه کوچک
shanty
در کلبه زندگی کردن
shanties
در کلبه زندگی کردن
wigwams
کلبه سرخ پوستان
wigwam
کلبه سرخ پوستان
chalet
کلبه یاالونک چوبی
cote
کبوتر خانه کلبه
chalets
کلبه یاالونک چوبی
hutches
کلبه خانه کوچک
cot
کلبه روستایی
[حقیر]
Bidonville
[نوعی کلبه در کلکته هندوستان]
kraal
دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
kraals
دهکده بومیان افریقای جنوبی کلبه
cottar
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
cotter
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
wickiup
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child.
عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com