Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
third dimension
کلفتی وابسته به بعد سوم
Other Matches
thickness
کلفتی
diameters
کلفتی
pout
لب کلفتی
diameter
کلفتی
how thick is the board?
کلفتی
raucity
کلفتی
pouted
لب کلفتی
pouting
لب کلفتی
pouts
لب کلفتی
grossness
خشونت کلفتی
impassiveness
پوست کلفتی
thickness of a wall
کلفتی دیوار
stoutness
گردن کلفتی
carpet thinckness
کلفتی یا ضخامت فرش
To act as a bully .
گردن کلفتی کردن
impassivity
ارامش پوست کلفتی
He is a bully . he is a rough guy .
آدم گردن کلفتی است
He is thick-skinned.
آدم پوست کلفتی است
to have plenty of brawn
آدم گردن کلفتی
[قلچماقی]
بودن
line gauge
وسیله اندازه گیری کلفتی خط ضخامت سنجی خط
parlour maid
کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
monitorial
وابسته به
cephalic
وابسته به سر
interdependent
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
federating
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
subordinating
وابسته
attributable
وابسته به
pertianing
وابسته
belonging
وابسته ها
federate
وابسته
federates
وابسته
federated
وابسته
elysian
وابسته به
dependent
وابسته
diphtheric
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
affiliate
وابسته
related
وابسته
adjectives
وابسته
commissarial
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
comprador
وابسته
syncop
وابسته به غش
congenerous
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
pertinent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
appurtenant
وابسته
tuitionary
وابسته به
of kin
وابسته
thereof
وابسته به ان
cantabrigian
وابسته به
attache
وابسته
akin
وابسته
adjective
وابسته
messianic
وابسته به
relative
وابسته
febile
وابسته به تب
pertaining
وابسته
contingents
وابسته
levitical
وابسته به
germane
وابسته
elfin
وابسته به جن
hanger on
وابسته
correspondents
وابسته
correspondent
وابسته
pyretic
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
relevant
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
contingent
وابسته
sexual organs
وابسته به
subordinates
وابسته
wedded
وابسته
israelitish
وابسته به
attached
وابسته
subordinate
وابسته
subordinated
وابسته
riverrine
وابسته به
aortic
وابسته بشاهرگ
pharmacologic
وابسته بداروشناسی
scientific
وابسته بعلم
investigatory
وابسته به رسیدگی
army attache
وابسته زمینی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
army attache
وابسته نظامی
pubertal
وابسته به بلوغ
pythian
وابسته به "اپولو"
municipal
وابسته بشهرداری
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
archimedean
وابسته به ارشمیدس
pharyngal
وابسته به گلوگاه
photic
وابسته به تولیدنور
seminal
وابسته به منی
adipic
وابسته به چربی
puberal
وابسته به بلوغ
pygmean
وابسته به پیگمی ها
photic
وابسته به نوروروشنایی
porcine
وابسته بخوک
vital
وابسته به زندگی
rhinal
وابسته به بینی
solar
وابسته بخورشید
photographic
وابسته به عکاسی
surgical
وابسته به جراحی
oracular
وابسته به وحی
matrimonial
وابسته به عروسی
jugulars
وابسته بوریدوداجی
auditive
وابسته به شنوایی
petiolar
وابسته به برگدم
auricular
وابسته بشنوایی
jugular
وابسته بوریدوداجی
peruvian
وابسته به پرو
homicidal
وابسته به ادمکشی
rectorial
وابسته به rector
rectal
وابسته به مقعد
associated company
شرکت وابسته
marine
وابسته به دریانوردی
astronautical
وابسته به فضانوردان
petrologic
وابسته به سنگ
vital
وابسته بزندگی
menstrual
وابسته به قاعده گی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
ranine
وابسته به وزغ
dermatic
وابسته به زیرپوست
attache
وابسته نظامی
psychiatric
وابسته به روانپزشکی
pharisaic
وابسته به فریسی
aortal
وابسته بشاهرگ
press attache
وابسته مطبوعاتی
generic
وابسته به تیره
mission
وابسته به ماموریت
pessimistic
وابسته به بدبینی
nasal
وابسته به منخرین
nasal
وابسته به بینی
programmatic
وابسته به پروگرام
promethean
وابسته به پرومیتوس
landed
وابسته بزمین
oratorical
وابسته به سخنرانی
focal
وابسته بکانون
planetary
وابسته به سیاره
emotive
وابسته به احساسات
paralytics
وابسته به فلج
paralytic
وابسته به فلج
materialistic
وابسته به مادیات
prefectorial
وابسته به اداری
prefectoral
وابسته به اداری
preemptive
وابسته به پیشدستی
preemptive
وابسته به حق شفعه
naval
وابسته به کشتی
predial or prae
وابسته به زمین
potamic
وابسته به رودها
maritime
وابسته بدریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
presbyterial
وابسته به کشیش ها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com