English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
Other Matches
tomentose پرزدار
tomentulose پرزدار
villiform پرزدار
fuzzy پرزدار خوابدار
fuzziest پرزدار خوابدار
fuzzier پرزدار خوابدار
fluffy پرزدار باد کردن
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
raise بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
raises بار اوردن تشکیل دادن پرزدار کردن
villosity پوشیدگی از کرک و پرز پرزدار یا مخملی بودن
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
hypnogogic خواب اور خواب کننده
dreamy خواب مانند خواب الود
dreamiest خواب مانند خواب الود
dreamier خواب مانند خواب الود
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
morpheus الهه خواب خواب پرور
somnific خواب اور خواب الود
hypnagogic خواب اور خواب کننده
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep. خواب خواب است
chambermaids کلفت
stocky کلفت
moll کلفت
thickest کلفت
thicker کلفت
thick کلفت
housemaid کلفت
housemaids کلفت
servant maid کلفت
chamber maid کلفت
stockiest کلفت
handmaiden کلفت
chambermaid کلفت
handmaidens کلفت
woman کلفت
charwomen کلفت
charwoman کلفت
burly کلفت
molls کلفت
stockier کلفت
squatty کلفت
blobber کلفت
ladys maid کلفت
bonne کلفت
labrose لب کلفت
chamberer کلفت
femme de chambre کلفت
handmaid کلفت
biddy کلفت
hand maid کلفت
maidservant کلفت
heavy-set کت و کلفت
swabber کلفت
trull کلفت
tirewoman کلفت
incrassate کلفت شدن
incrassate کلفت کردن
thickens کلفت کردن
poutingly لب کلفت کنان
inspissate کلفت کردن
thickens کلفت ترشدن
junk board مقوای کلفت
thickened کلفت کردن
plank تخته کلفت
doubling کلفت ریسی
blunt کلفت کردن
blunted کلفت کردن
blunter کلفت کردن
bluntest کلفت کردن
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
roughneck گردن کلفت
thicken کلفت کردن
thicken کلفت ترشدن
heavyset کلفت زمخت
thick skinned پوست کلفت
pachydermatous پوست کلفت
bondwoman کلفت زرخرید
baryphonia کلفت صدایی
girls دوشیزه کلفت
ruffian گردن کلفت
ruffians گردن کلفت
hawsers طناب کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
ancilla پیشخدمت زن کلفت
box coat پالتوی کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
hoodman blind گردن کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
hawser طناب کلفت
stiff necked گردن کلفت
stodgy گردن کلفت
yak گاومیش دم کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
girl دوشیزه کلفت
gold foil زرورق کلفت
moppy کلفت بلند
muslinet مشمش کلفت
thickset تنگ کلفت
thick warp نخ تار کلفت
waitress ندیمه کلفت
waitresses ندیمه کلفت
dumpy گردن کلفت
thick-skinned پوست کلفت
thickening کلفت سازی
thickened کلفت ترشدن
thick weft نخ پود کلفت
impassive پوست کلفت
thugs قاتل گردن کلفت
thug قاتل گردن کلفت
bullying گردن کلفت گوشت
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
bullied گردن کلفت گوشت
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
pachyderm جانور پوست کلفت
ruffianly گردن کلفت وحشی
pachyder mata جانوران پوست کلفت
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
pachyderms جانور پوست کلفت
indurate پوست کلفت کردن
bully گردن کلفت گوشت
bullies گردن کلفت گوشت
marchioness نوعی گلابی کلفت
moreen پارچه کلفت پردهای
marchionesses نوعی گلابی کلفت
snub کلفت وکوتاه سرزنش
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
butch مرد یا پسر گردن کلفت
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
post dormitum پس خواب
bedfellow هم خواب
sleep خواب
dream خواب
bedfellows هم خواب
sleeps خواب
dreams خواب
shut-eye خواب
isocline هم خواب
dreaming خواب
sleeping خواب
napped خواب
nap خواب
sleepless بی خواب
noctambulation خواب
watchfulness بی خواب
floor gully کف خواب
napping خواب
asleep خواب
dreamed خواب
noctambulism خواب
naps خواب
hypnolepsy حمله خواب
somnambulistic خواب گرد
sleep center مرکز خواب
hypnic خواب اور
nightdress لباس خواب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com