English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
key کلیدی که یک حرف را تولید میکند
Other Matches
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
softer کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
softest کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
key کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
pause key [کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
cases کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
case کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
optimize کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
soft صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
softer صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
softest صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
insert key کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserts کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserting کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
ins key کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
ctrl break در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
del کلیدی در صفحه کلید که نشانه گر را یک حرف به عقب برمی گرداند و آن حرف را پاک میکند
producing آنچه تولید میکند
synthesizers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesisers وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer وسیلهای که چیزی تولید میکند
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
hotter دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hottest دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
hot دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود
magnet آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
random number برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند.
magnets آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
object دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
operation عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند
direct objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objecting دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
objected دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
indirect objects دادهای که تصویر یا صوت مشخص تولید میکند
membrane keyboard صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
nor عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
convertor reactor راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
phosphor مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
monadic operator عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
images وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
gates زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
n channel mos مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
sensor وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
soundest کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
sound کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
picture که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
sounds کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
pictured که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
pictures که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
sounded کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
picturing که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
texts وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
coincidence element مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
machine address نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
coincidence circuit مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
carrying عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
carried عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carries عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carry عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
matrix آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrixes آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
key currencies کلیدی
scrolls کلیدی
scroll کلیدی
key verification بازبینی کلیدی
key projects طرحهای کلیدی
keyword کلمه کلیدی
keylock قفل کلیدی
keypunch منگنه کلیدی
key entry دخول کلیدی
keyed access دستیابی کلیدی
keyword واژه کلیدی
keyspace فاصله کلیدی
key industries صنایع کلیدی
multikey چند کلیدی
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
key [حرکت کلیدی شطرنج]
kwic کلمه کلیدی در متن
keypad صفحه کلیدی با کلیدهای
keyboard enirv دخول صفحه کلیدی
keyboard perforator سوراخ کن صفحه کلیدی
keyword in context کلمه کلیدی در متن
ksr کلمه کلیدی ارسال-پذیرش
skeleton key کلیدی که چندین قفل را بازکند
skeleton keys کلیدی که چندین قفل را بازکند
You gave me the wrong key . کلیدی که به من دادی عوضی بود
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
home کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
wall mounted switch کلیدی که روی دیوار نصب میشود
homes کلیدی که نشانه گر را به شروع خط متن می برد
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
alphanumeric صفحه کلیدی که شامل حروف و اعداد است
attention کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
ascii صفحه کلیدی که همه حروف ASC II را دارد
key کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
enter کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
key کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
enters کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
entered کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
attentions کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
passkey کلیدی که چند قفل را باز کند مفتاح
hex صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
paged کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
key کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
pages کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
hexadecimal notation صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
backspace کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
page کلیدی که محل نشانه گر را به اندازه خط وط یک صفحه حرکت دهد
key کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
prtsc کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
pages کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
page کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
clicks نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicked نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
paged کلیدی که محل نمایشگر را با تعداد خط وط صفحه نمایش پایین می برد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
ended روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
codepages تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
ends روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
hypermedia متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
cursors کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com