English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (12 milliseconds)
English Persian
repeat action key کلید تکرار عمل
Search result with all words
hold بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
autos امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
autorepeat key کلید تکرار خودکار
repeat key کلید تکرار
typematic key کلید تکرار
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
Other Matches
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
public رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
practises تکرار
rehearsals تکرار
many times <adv.> به تکرار
practising تکرار
practicing تکرار
reduplication تکرار
practise تکرار
rehearsal تکرار
repeats تکرار
duplication تکرار
replication تکرار
repeat تکرار
recidivism تکرار
frequencies تکرار
repetitions تکرار
repetition تکرار
recapitulations تکرار
recapitulation تکرار
frequency تکرار
epanalepsis تکرار
renewal تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
ingemination تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
often <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
renewals تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
frequentness تکرار
reiteration تکرار
tautologies تکرار
iterance تکرار
frequence تکرار
iteration تکرار
tautology تکرار
practice تکرار
frequentation تکرار
iterable تکرار کردنی
iterate تکرار کردن
repetitions باز گو تکرار
iterative تکرار کننده
recidivism تکرار جرم
iterant تکرار کننده
repeats تکرار کنید
repeat counter شمارنده تکرار
recurs تکرار شدن
pulse repetition تکرار ضربان
repeat تکرار کردن
repeatable قابل تکرار
repeatability قابلیت تکرار
frequency of vibration تکرار ارتعاش
repeats تکرار تجدید
repeats تکرار کردن
repeater تکرار کننده
uses تکرار ممارست
use تکرار ممارست
repetition instruction دستوالعمل تکرار
repeat تکرار کنید
auto repeat خود تکرار
reptition compulstion وسواس تکرار
ibidem تکرار میشود
replication پاسخگویی تکرار
repetitous تکرار کننده
repetition of position تکرار وضعیت
repetition of an act تکرار کاری
repetition instruction دستورالعمل تکرار
repeat تکرار تجدید
circular frequency تکرار دورانی
repetition باز گو تکرار
recur تکرار شدن
frequent تکرار شونده
frequented تکرار شونده
ingeminate تکرار کردن
frequenting تکرار شونده
frequents تکرار شونده
replicates تکرار کردن
replicating تکرار کردن
tautologic بیهوده تکرار کن
replicated تکرار کردن
replicate تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
reiterated تکرار کردن
reiterates تکرار کردن
renews تکرار کردن
reiterating تکرار کردن
renew تکرار کردن
pulse repetition تکرار تپش
recurred تکرار شدن
to repeat oneself تکرار شدن
pleonasm تکرار بیمورد
rehearsal تکرار عملیات
palilogy تکرار تاکیدی
rehearsal تکرار مجدد
rehearsals تکرار عملیات
rehearsals تکرار مجدد
merism تکرار متشابهات
renewing تکرار کردن
iterative تکرار شده
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
to make repeat وادار به تکرار کردن
overeun error خطای تکرار شده
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
recidivists عامل تکرار جرم
duplication check مقابله از راه تکرار
recurring costs هزینههای تکرار شونده
spaced repetition تکرار فاصله دار
reduplicate تکرار کردن دوچندان
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recidivist عامل تکرار جرم
recidivist تکرار کننده جرم
recidivists تکرار کننده جرم
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
recapitulation تکرار رئوس مطالب
recapitulation تکرار رشدو نمو
recapitulations تکرار رئوس مطالب
recapitulations تکرار رشدو نمو
regenerative repeater تکرار کننده باززا
polysyndeton تکرار حرف ربط
ingeminate تکرار و تاکید کردن
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
repeats مکرر کردن تکرار شدن
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
repeat مکرر کردن تکرار شدن
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com