English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
star delta switch کلید ستاره مثلث
Other Matches
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
stelliform ستاره وار ستاره وش
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
triangles مثلث
triangulum مثلث
trianguli مثلث
triangle مثلث
trigonous مثلث
triangular مثلث
impedance triangle مثلث ناگذرایی
leg of mutton مثلث شکل
delta connection اتصال مثلث
triangle of forces مثلث نیروها
v connection اتصال مثلث
triangular brass bead مثلث برنج
astronomical triangle مثلث نجومی
trigon مثلث سه گوش
wedge formation ارایش مثلث
voltage triangle مثلث ولتاژها
triangulum australe مثلث جنوبی
triangular بشکل مثلث
impedance triangle مثلث مقاومت ها
area of a triangle مساحت مثلث
spherical triangle مثلث کروی
spherical triagle مثلث کروی
maxwell triangle مثلث ماکسول
delta wing بال مثلث
triangulation مثلث بندی
thin boards for inlaid work لای مثلث
three square بشکل مثلث
triangularization مثلث بندی
impedance triangle مثلث اتصال کوتاه
v ring مثلث شکاف درجه
aiming group عوامل مثلث گیری
delta connection سیم پیچ مثلث
open delta connection اتصال مثلث باز
delta winding سیم پیچ مثلث
color triangle مثلث رنگ نما
right angled triangle مثلث قائم الزاویه
right triangle مثلث راست گوشه
double delta connection اتصال مثلث دوبل
staphyloma تحدب مثلث قرنیه
aiming group دستگاه مثلث گیری
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
cross bracing مهاربندی بشکل مثلث
trig point نقاط مثلث بندی
trigonal pyramid هرم مثلث القاعده
triangulation مثلث بندی کردن
trig point ایستگاه مثلث بندی
triangulation web شبکه مثلث بندی
trigonal bipyramid دو هرمی مثلث القاعده
maxwell triangle مثلث رنگ ماکسول
inscribed circle [of a triangle] دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
incircle دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
leg ساق مثلث قائم الزاویه
trigonal bipyramidal molecule مولکول دو هرمی مثلث القاعده
right triangle مثلث راست گوشه [ریاضی]
right triangle مثلث قایم الزاویه [ریاضی]
triangle exercise تمرین مثلث گیری درتیراندازی
triangle exercise کار با مثلث قلق گیری
triangulation مثلث روی شاه شطرنج
hypotenuse وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuses وتر مثلث قائم الزاویه
equiangular triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
legs ساق مثلث قائم الزاویه
equilateral triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
triangulation survey نقشه برداری به روش مثلث بندی
delta voltage ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
wedging اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedges اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulate سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
wedged اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedge اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulation روش مثلث بندی در نقشه برداری
hexagram شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
isosceles triangles مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangle مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
star ستاره
asterisk ستاره
stars ستاره
stellar پر ستاره
asterisks ستاره
starless بی ستاره
aster ستاره
starred ستاره
starlike ستاره مانند
starlet ستاره کوره
stellate ستاره مانند
daystar ستاره بامداد
stelliform بشکل ستاره
lodestar ستاره راهنما
astronmer ستاره شناس
d. star ستاره جفتی
day star ستاره بامداد
mars ستاره مریخ
supergaint ستاره ابرغول
star bit بیت ستاره
hesperus ستاره شام
medusa ستاره دریایی
moring star ستاره بامداد
morning star ستاره صبح
morning star ستاره بامدادی
multiple star ستاره چندگانه
stellar شبیه ستاره
stellar ستاره وار
asterisks نشان ستاره
asterisk نشان ستاره
fixed star ستاره ثابت
neptune ستاره نپتون
neutron star ستاره نوترونی
sea pad ستاره دریایی
gaint star ستاره غول
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
lunette ستاره صغیر
loadstar ستاره قطبی
loadstar ستاره راهنما
lodestar ستاره قطبی
lodestaror load ستاره قطبی
astronavigation ستاره نوردی
asteroidal مانند ستاره
asterism نشان ستاره
asterial ستاره شکل
hesper ستاره مغرب
cameleopardalis ستاره زرافه
camelopard ستاره زرافه
georgium sidus ستاره جرج
lucifer ستاره بامدادی
astrologers ستاره شناس
astrologer ستاره شناس
north star ستاره شمالی
sabaism ستاره پرستی
sea nettle ستاره دریای
north star ستاره قطبی
Jove ستاره مشتری
astral شبیه ستاره
Pole Star ستاره قطبی
star connection اتصال ستاره
star finder ستاره یاب
star spangled مزین به ستاره
star spangled ستاره نشان
star voltage ولتاژ ستاره
y voltage ولتاژ ستاره
pulsating star ستاره تپنده
proto star پیش ستاره
dwarf star ستاره کوتوله
nova فانی ستاره
finger fish ستاره دریایی
planetesimal کوچک ستاره
pluto ستاره پلوتو
polaris ستاره قطبی
polaris ستاره جدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com