English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
ignition switch کلید سیستم جرقه زنی
Other Matches
ignition circuit مدار سیستم جرقه زنی
ignition cable سیم سیستم جرقه زنی
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
ignition over voltage فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
break کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
breaks کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
keyboard to disk system سیستم صفحه کلید به دیسک
keyboard to tape system سیستم صفحه کلید به نوار
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
cipher سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز
cyphers سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز
ciphers سیستم ارسال پیام به صورت غیر قابل خواندن با کلید رمز
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
options کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
teletypewriter صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
Windows CE نرم افزار سیستم عامل ساخت ماکروسافت که برای اجرا روی PPA یا کامپیوترهای pulmtop طراحی شده است که از ورودی قلم یا صفحه کلید استفاده میکند
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
terminals وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
repeats تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeat تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
rollover صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
alt key کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
prints کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
function key کلید عملیاتی کلید تابعی
click انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicks انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked انتخاب یک کلید از صفحه کلید
enhance دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhancing دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
sparking جرقه
sparker جرقه زن
ignescent جرقه زن
sparked جرقه
scintilla جرقه
twinkler جرقه زن
spark جرقه
cough جرقه
sparks جرقه
coughs جرقه
ignition spark جرقه
nonsparking ضد جرقه
sparklers جرقه زن
coughing جرقه
coughed جرقه
sparkler جرقه زن
ignition spark gap فاصله جرقه
striking جرقه گیری
contact sparking جرقه کنتاکت
spark arrester جرقه خاموش کن
ignition spark جرقه احتراق
sparkish جرقه وار
spark جرقه زدن
non arcing metal فلز بی جرقه
wipe spark جرقه لغزشی
igniting spark جرقه احتراق
jump spark جرقه جهنده
spark control نافم جرقه
helium flash جرقه هلیومی
spark gap دهانه جرقه
spark intensifier جرقه افزا
spark condenser خازن ضد جرقه
back fire پس زدن جرقه
arcing جرقه زدن
ignition gap فاصله جرقه
spark setting تنظیم جرقه
arc back پس زدن جرقه
spark voltage ولتاژ جرقه
non arcing lightning arrester برقگیر بی جرقه
scintillate جرقه زدن
sparkle تلالو جرقه
sparking تولید جرقه
sparkles تلالو جرقه
puncturing خلش جرقه
punctures خلش جرقه
punctured خلش جرقه
puncture خلش جرقه
induction spark جرقه القائی
misfires جرقه ناگیری
misfired جرقه ناگیری
scintillation جرقه برق
scintillant جرقه زننده
scintillator جرقه زننده
arc هلال جرقه
arcs هلال جرقه
ignition جرقه زنی
inductive spark جرقه القائی
misfire جرقه ناگیری
sparked جرقه زدن
sparkling جرقه دار
solar flare جرقه خورشیدی
frying of arc صدای جرقه
sparks جرقه زدن
sparklet جرقه کوچک
strikingly جرقه گیری
scintillating جرقه زننده
spunkie جرقه اتش
flashing over جهش جرقه
flaming of arc اشتعال جرقه
sparkled تلالو جرقه
blow out magnet مغناطیس جرقه
jump spark distributor دلکو با جرقه جهنده
sparks بارقه جرقه زدن
jump spark ignition احتراق با جرقه جهنده
toughen by sparks سخت گردانی با جرقه
variable spark جرقه تنظیم پذیر
inductance component of spark پخش القایی جرقه
ignition distributer دلکو مقسم جرقه
magnetic coil بوبین میراکننده جرقه
spark timing میزان کردن جرقه
sparked بارقه جرقه زدن
spark advance & retard میزان کردن جرقه
interrupter timing میزان کردن جرقه
ignition timing میزان کردن جرقه
ignescent جرقه دار اتشی
sparklers اتشبازی جرقه دار
snappier باروح جرقه دار
spark بارقه جرقه زدن
sparkler اتشبازی جرقه دار
snappiest باروح جرقه دار
breakdown voltage ولتاژ جرقه زنی
snappy باروح جرقه دار
quenching condenser خازن جرقه گیر
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
spark quenching condenser خازن جرقه گیر
re striking voltage ولتاژ بازگیری جرقه
capacity component of spark بخش فرفیتی جرقه
rotary spark gap دهانه جرقه گردان
auxiliary spark gap دهانه جرقه یدکی
disruptive voltage ولتاژ جرقه زنی
sparkless commutation جابجاگری بدون جرقه
sparking of brushes جرقه زدن زغالها
arcing of brusher جرقه زدن زغالها
sphere gap دهانه جرقه کروی
cyphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
anode breakdown voltage ولتاژ جرقه زنی اند
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
quenched spark gap دهانه جرقه سرد شده
magneto دستگاه ایجاد جرقه اتومبیل
triggered spark gap دهانه جرقه ماشه دار
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
dvorak keyboard طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
nonsparking ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com