Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
automatic circuit breaker
کلید قطع کننده مدار خودکار
Other Matches
line circuit breaker
کلید قطع کننده مدار
automatic door switch
کلید خودکار در
door switch
کلید خودکار در
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
gated automatic gain control
تنظیم بهره با کلید خودکار
keyed automatic gain control
تنظیم بهره با کلید خودکار
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automatic release
قطع کننده خودکار
self acting
خودکار عمل کننده
automatic exchange
رد و بدل کننده خودکار
automatic stabilizer
تثبیت کننده خودکار
autosyn
هماهنگ کننده خودکار
automatic timing advance
تنظیم کننده خودکار
automatic tipper
تخلیه کننده خودکار
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
xt
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
contact breaker
کلید قطع کننده
interrupter switch
کلید قطع کننده
disconnection switch
کلید قطع کننده
divertor switch
کلید منحرف کننده
igniter train
مدار مشتعل کننده
induction circuit
مدار القاء کننده
inverting circuit
مدار معکوس کننده
impluse circuit breaker
کلید قطع کننده جریان
current breaker
کلید قطع کننده جریان
discriminating circuit
مدار تفکیک کننده مین
cocking circuit
مدار مسلح کننده مین
detecting circuit
مدار کشف کننده مین
maximum current circuit breaker
کلید قطع کننده جریان حداکثر
magnetic blow out circuit breaker
کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
fault voltage circuit breaker
کلید قطع کننده ولتاژ عیب
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
user defined key
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
options
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
cut out switch
مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یا غیرفعال کننده
epo
Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
de bounce
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
returned
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
serials
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serial
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
private automatic branch exchange
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
ecl
طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
upper case
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
composite circuit
مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
inferior planet
سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
self-
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
mask design
اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
alt key
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clicked
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicks
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key
کلید عملیاتی کلید تابعی
enhance
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
enhancing
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
powder train
مدار خرج مدار باروت
firing circuit
مدار چاشنی مدار انفجار
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
one hook
مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
dvorak keyboard
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
automatic pipet
پی پت خودکار
unmanned
خودکار
automaticity
خودکار
self-starters
خودکار
automatous
خودکار
self-starter
خودکار
automotive
خودکار
autonomic
خودکار
automatic
خودکار
auyomated
خودکار
pen
خودکار
automatics
خودکار
ball pens
خودکار ها
self acting
خودکار
unattended
خودکار
ballpens
خودکار ها
mechnical
خودکار
preset
خودکار
ballpoints
خودکار ها
ballpoint pens
خودکار ها
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
sub-machine gun
تیربار خودکار
automate
خودکار کردن
automatization
خودکار شدن
automation
خودکار کردن
automatism
بطور خودکار
autofeather
فدر خودکار
automatic weapon
سلاح خودکار
automated office
دفتر خودکار
automatic tuning
میزانساز خودکار
automatization
خودکار کردن
automatize
خودکار کردن
automation
خودکار سازی
auto starter
استارت خودکار
auyomated
خودکار شده
autotype
چاپ خودکار
automation
اتوماسیون خودکار
automated
خودکار کردن
autosave
ضبط خودکار
autogenous welding
جوشکاری خودکار
sub-machine guns
تیربار خودکار
ball point pen
قلم خودکار
automates
خودکار کردن
automating
خودکار کردن
autotrace
اثر خودکار
automatic drop
اتصال خودکار
automatic interrupt
وقفه خودکار
automatic loader
بارکن خودکار
automatic machine
دستگاه خودکار
automatic mechanism
مکانیزم خودکار
automatic circuit breaker
مدارشکن خودکار
automatic check
ازمایش خودکار
automatic check
مقابله خودکار
self test
ازمایش خودکار
semi automatic
نیم خودکار
automatic carriage
تعویض خودکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com