Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
Politburo
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
Politburos
کمیتهی اجرایی حزب کمونیست
Other Matches
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
virus
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
viruses
برنامهای که خود را به فایلهای اجرایی می افزاید و از خود برای سایر فایلهای اجرایی کپی می گیرد
commies
کمونیست
commie
کمونیست
communists
کمونیست
communist
کمونیست
redder
انقلابی کمونیست
red
انقلابی کمونیست
reddest
انقلابی کمونیست
reds
انقلابی کمونیست
comintern
بین الملل کمونیست
bamboo curtain
سرحدات چین کمونیست
cominform
دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
administrative
اجرایی
administrant
اجرایی
ministerial
اجرایی
executive
اجرایی
executives
اجرایی
popular front
ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
executive agent
عامل اجرایی
executable statement
جمله اجرایی
executive committee
هیات اجرایی
executional requirement
شرائط اجرایی
execute statement
دستور اجرایی
executing agency
شعبه اجرایی
e. power
نیروی اجرایی
command of execution
ریاست اجرایی
executive agent
شعبه اجرایی
execute statement
حکم اجرایی
executive program
برنامه اجرایی
operating program
برنامه اجرایی
technical
اصولی اجرایی
operating agency
قسمت اجرایی
functional team
تیم اجرایی
feasability study
مطالعات اجرایی
executive system
سیستم اجرایی
executive routine
روال اجرایی
executive by law
ایین نامه اجرایی
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
nonexecutable statement
جمله غیر اجرایی
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
tax administration
مسائل اجرایی مالیات
sanction
ضمانت اجرایی قانون
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
escrow
اجرایی پیدا میکند
cryptochannel
سیستم اجرایی رمز
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
operand
دستور اجرایی عمل کننده
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
self-
برنامه کامپیوتری که حاوی دستورات اجرایی برای کاربر است
democratic comiteism
سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com