Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
sidewall
کناره لاستیک اتومبیل
Other Matches
pneumatic tube
لاستیک اتومبیل
baloon tire
لاستیک اتومبیل
tyros
لاستیک اتومبیل
tyres
لاستیک اتومبیل
tyre
لاستیک اتومبیل
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
whitewall
لاستیک دوره سفید اتومبیل
to have a flat tire
[tyre]
پنچر بودن
[لاستیک اتومبیل ]
inner tubes
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
flat
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flattest
درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
tube
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
tubes
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
tire
لاستیک
tyre
لاستیک
rubbers
لاستیک
inflated guiding tyre
لاستیک
tires
لاستیک
tireless
بی لاستیک
tiring
لاستیک
rubber
لاستیک
india rubbers
لاستیک
caoutchouc
لاستیک
india rubber
لاستیک
elastic
کش لاستیک
rubber bitumen
لاستیک قیری
tire
لاستیک زدن به
tire
لاستیک چرخ
shoes
لاستیک چرخ
synthetic rubber
لاستیک همگذاشت
shoeing
لاستیک چرخ
rubberize
با لاستیک پوشاندن
shoe
لاستیک چرخ
synthetic rubber
لاستیک مصنوعی
spare tire
لاستیک زاپاس
spare tyre
لاستیک زاپاس
spare tyres
لاستیک زاپاس
tiring
لاستیک زدن به
tiring
لاستیک چرخ
rubbery
لاستیک مانند
tires
لاستیک زدن به
tires
لاستیک چرخ
synthetic rubber
لاستیک ساختگی
butyl rubber
لاستیک بوتیل
natural rubber
لاستیک طبیعی
hevea rubber
لاستیک طبیعی
hard rubber
لاستیک سخت
foam rubber
لاستیک متخلخل
dual tire
لاستیک دوبل
vulcanite
لاستیک سخت
crepe rubber
لاستیک کرپ
coral rubber
لاستیک کورال
combat tire
لاستیک جنگی
cold rubber
لاستیک سرد
doorstops
لاستیک پای در
india rubbers
لاستیک هندی
tyre
لاستیک چرخ
tyres
لاستیک چرخ
tyros
لاستیک چرخ
doorstop
لاستیک پای در
latex
لاستیک خام
pneumatic
لاستیک بادی
pneumatic tire
لاستیک بادی
india rubber
لاستیک هندی
retreads
روکش کردن لاستیک
crepe rubber
لاستیک تخت کفش
india rubbers
ساخته شده از لاستیک
retread
روکش کردن لاستیک
recaps
روکش کردن لاستیک
recapping
روکش کردن لاستیک
recapped
روکش کردن لاستیک
recap
روکش کردن لاستیک
life belt
لاستیک نجات غریق
india rubber
ساخته شده از لاستیک
re tread
روکش کردن لاستیک
tire rolling mill
دستگاه نورد لاستیک
tire pressure
فشار هوای لاستیک
tire mill
دستگاه نورد لاستیک
tire inflation
فشار هوای لاستیک
The tyre is punctured (flat).
لاستیک سوراخ شده
tire lever
اهرم نصب لاستیک
balloon tire
لاستیک بادی عاج دار
slicks
لاستیک بدون طرح روی ان
bites
کشش لاستیک روی زمین
bite
کشش لاستیک روی زمین
let down
باد
[لاستیک را]
خالی کردن
bead tire
لاستیک با لبههای گرد شده
lip
کناره
listel
کناره
margent
کناره
margine
کناره
fringes
کناره
side
کناره
margins
کناره
margin
کناره
border
کناره
fringe
کناره
bordered
کناره
bordering
کناره
rims
کناره
edge
کناره
rim
کناره
sides
کناره
edges
کناره
to repair a flat tire
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
vulcanite
لاستیک سخت و جوش خورده ولکانیت
to mend a puncture
لاستیک پنچر شده را تعمیر کردن
offishness
کناره جویی
bordered
کناره مرز
bordering
کناره مرز
abdication
کناره گیری
to stand a. off
کناره گرفتن
resignation
کناره گیری
demit
کناره گرفتن از
demission
کناره گیری
map margin
کناره نقشه
to declare off
کناره کردن از
banks
کناره توده
featheredge
کناره تیز
border
کناره مرز
bank
کناره توده
sides
پهلو کناره
renunciation
کناره گیری
side
پهلو کناره
attrition
کناره گیری
resignations
کناره گیری
levee
کناره رودخانه
threctia
کناره گیری
scratches
کناره گیری
scratching
کناره گیری
stand-offish
کناره جو غیرمعاشر
isolation
کناره گیری
contour
خط کناره نما
detachment
کناره گیری
standoffish
کناره گیر
bolt rope
طناب کناره
retiring
کناره گیر
aloof
کناره گیر
separatism
کناره گیری
To go into solitude . To become aloof .
کناره گرفتن
retired ness
کناره گیری
bank paving
فرش کناره
detachments
کناره گیری
scratched
کناره گیری
seceder
کناره گیر
edge
کناره تیزی
edges
کناره تیزی
renouncement
کناره گیری
sea board
کناره دریا
scratch
کناره گیری
stand-offish
کناره گیر
stand offish
کناره جو غیرمعاشر
stand offish
کناره گیر
footprint
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
footprints
قسمتی از سطح لاستیک که بامسیر تماس دارد
resignation
کناره گیری تفویض
to seclude oneself
کناره گیری کردن
retire
کناره گیری کردن
bank effect
اثر کناره رودخانه
to give wide berth to
کناره گیری کردن از
bankside
پشته یا کناره رود
sideliner
ادم کناره گیر
sheetlines
خطوط کناره نقشه
resignations
کناره گیری تفویض
retires
کناره گیری کردن
he threatened or resingn
که کناره گیری خواهدکرد
bankside
کناره دریا ورودخانه
to keep one's distance
کناره گیری کردن
apron
کناره داخلی پیست
abdicative
مایه کناره گیری
secedes
کناره گیری کردن
seceded
کناره گیری کردن
seceding
کناره گیری کردن
aprons
کناره داخلی پیست
contours
خطوط کناره نما
hold aloof
کناره گیری کردن
chimney-cheek
[کناره باز شومینه]
avoidance
کناره گیری احتراز
nonintervention
سیاست کناره گیری
secede
کناره گیری کردن
throw up
کناره گیری کردن از
Would you change the tyre please?
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
snow tire
لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
butyl
نوعی لاستیک مصنوعی که ازپلیمریزاسیون ایزوبوتیل بدست می اید
to keep oneself to oneself
کناره گیری ازمردم کردن
chine
نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
to throw up
کناره گیری کردن از استعفادادن از
to retire in to oneself
از جامعه کناره گیری کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com