English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
budgetary control کنترل بودجه
Search result with all words
budgetary control کنترل اجرای بودجه در واحدهای مملکتی
competroller سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
Other Matches
appropriation بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
appropriation symbol کد بودجه
unfunded بی بودجه
possibilities line خط بودجه
budgeted بودجه
budgets بودجه
budget line خط بودجه
budget بودجه
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
state budget بودجه دولت
budgetary مربوط به بودجه
deficits کسر بودجه
balanced budget بودجه متوازن
government dificit surplus کسر بودجه
financial budget بودجه مالی
government budget بودجه دولت
budgeting بودجه ریزی
margins بودجه احتیاطی
military funds بودجه نظامی
deficit کسر بودجه
flexible budget بودجه متغیر
administrative budget بودجه اداری
fixed budget بودجه ثابت
national budget بودجه ملی
annual budget بودجه سالانه
municipal budget بودجه شهرداری
variable budget بودجه متغیر
unified budget بودجه واحد
family budget بودجه خانواده
appropriation limitation محدودیت بودجه
unbalanced budget بودجه نامتوازن
family budget بودجه خانوار
appropriation اختصاص بودجه
margin بودجه احتیاطی
budget process مراحل بودجه
budget cycle مراحل بودجه
budget cycle گردش بودجه
budget credit اعتبار بودجه
budget constraint محدودیت بودجه
budget surplus اضافه بودجه
budget comittee گروه بودجه
cash budget بودجه نقدی
budget execution اجرای بودجه
budget data اطلاعات بودجه
budget deficit کسری بودجه
preliminary budget بودجه مقدماتی
budget process فرایند بودجه
budget surplus مازاد بودجه
budget period دوره بودجه
budget expenditures مخارج بودجه
cyclical budget بودجه دورانی
budget determinant تعیین بودجه
budget deficit کسر بودجه
development budget بودجه عمرانی
budget ceiling سقف بودجه
operating budget بودجه عملیاتی
budget balance تعادل بودجه
preliminary budget بودجه ابتدائی
budget period زمان بودجه
current budget بودجه جاری
capital budget بودجه سرمایهای
program budget بودجه برنامهای
cyclical budget بودجه ادواری
budget bureau دفتر بودجه
household budget بودجه خانوار
budgetary appropriations تخصیص بودجه
capital budget بودجه تاسیساتی
budget balance توازن بودجه
budgeter تهیه کننده بودجه
flexible budget بودجه انعطاف پذیر
cyclically balanced budget بودجه متوازن ادواری
capital budgeting بودجه بندی سرمایه
apportionment واگذاری سهمیه بودجه
budgeteer تهیه کننده بودجه
The budget deficit of 1980 . کسر بودجه سا ل1980
naval appropriation bill بودجه نیروی دریایی
operating budget بودجه بهره برداری
command budget estimate براورد بودجه یکان
balanced budget theorem قضیه بودجه متوازن
budget classification طبقه بندی بودجه
budget directive دستورالعمل تهیه بودجه
deficit financing تامین کسر بودجه
national economic budget بودجه اقتصادی ملی
finance بودجه چیزی را تهیه کردن
financed بودجه چیزی را تهیه کردن
finances بودجه چیزی را تهیه کردن
financing بودجه چیزی را تهیه کردن
preliminary budget forecast پیش بینی مقدماتی بودجه
provide for in the budget در بودجه پیش بینی کردن
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
balanced budget multiplier ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
multiplier effect of a balanced budget اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
deficit financing تامین مالی از راه کسر بودجه
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
to p for a sum in the budget مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
appropriation language شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
peace dividend ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
rein کنترل
control code کد کنترل
check-ups کنترل
check-up کنترل
line control کنترل خط
controls کنترل
controlling کنترل
minor control کنترل کم
control کنترل
camshafts محور کنترل
hydraulic tracer control کنترل پیستونی
electric control کنترل الکتریکی
intensity control کنترل شدت
electronic control کنترل الکترونیکی
field control کنترل میدان
experimental control کنترل ازمایشی
relay یچ کنترل الکترومغناطیسی
error control کنترل خطا
camshaft محور کنترل
ignition control کنترل احتراق
inspection lamp لامپ کنترل
input control کنترل ورودی
government control کنترل دولتی
inventory control کنترل موجودی
indirect control کنترل غیرمستقیم
fighter control کنترل شکاریها
image control کنترل تصویر
fire control کنترل اتش
hoo heap کنترل نفس
takeover اعمال کنترل
takeovers اعمال کنترل
governing mode روش کنترل
full command کنترل کامل
frequency control کنترل فرکانس
forms control کنترل فرم ها
exchange control کنترل ارزی
flow control کنترل جریان
frequency check کنترل فرکانس
external control کنترل خارجی
fiscal control کنترل مالی
ground control کنترل زمینی
grid control کنترل شبکه
exchange control کنترل ارز
sequence control کنترل ترتیب
fly control برج کنترل
check-ups کنترل کردن
check-up کنترل کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com