Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English
Persian
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
Other Matches
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
magnetic dipole radiation
تشعشع دوقطبی مغناطیسی
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
sound box
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
microphones
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphone
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
hypersonic
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
emitter
تشعشع کننده
radiator
تشعشع کننده
radiators
تشعشع کننده
radiant
تشعشع کننده حرارتی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
glares
تابش خیره کننده تشعشع
glared
تابش خیره کننده تشعشع
glare
تابش خیره کننده تشعشع
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
oscillograph
دستگاه ثبت نوسان امواج
cynometer
دستگاه اندازه گیری امواج
rem
مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
repeater jammer
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
electroencephalograph
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
oscillator
تفکیک کننده امواج اشکارساز
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
lotic
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
audio
ماشین منتقل کننده سیگنالهای صوتی به نوار مغناطیسی
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
luminance
تشعشع
radiational
تشعشع
flashed
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
flashes
تشعشع
flash
تشعشع
radiation
تشعشع
emission
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
emissions
تشعشع
cosmic rays
تشعشع کاسمیک
emitting
تشعشع کردن
emitted
تشعشع کردن
scattered radiation
تشعشع پراکنده
emits
تشعشع کردن
glary
دارای تشعشع
electronic radiation
تشعشع الکترونی
radiation
تشعشع اتمی
radiacmeter
تشعشع سنج
radiancy
تابندگی تشعشع
x irradiation
تشعشع رونتگن
radiation loss
تلف تشعشع
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
radiation pressure
فشار تشعشع
radiation source
منبع تشعشع
thermal radiation
تشعشع حرارتی
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
refulgence
جلال تشعشع
fluorescence
تشعشع ماهتابی
space radiation
تشعشع رادیویی
induced radiation
تشعشع القایی
neutron radiation
تشعشع نوترونی
prompt radiation
تشعشع کامل
dosimeter
تشعشع سنج
nuclear radiation
تشعشع هستهای
radioscopy
تشعشع سنجی
ray
تشعشع داشتن
ray
روشنایی تشعشع
radiance
تابندگی تشعشع
aura
تشعشع نورانی
intensity of radiation
شدت تشعشع
auras
تشعشع نورانی
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
emit
تشعشع کردن
radiometer
تشعشع سنج
radiation intensity
شدت تشعشع اتمی
x radiation
تشعشع اشعه مجهول
directive radiation
تشعشع جهت دار
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
background count
عکس العمل تشعشع
radio active
دارای تشعشع اتمی
candescent
دارای تشعشع یاگرمای شدید
radiological
رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
emissivity
قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
roentgen
واحد سنجش تشعشع اتمی
solar flare
تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
fluorescent
لامپ مهتابی دارای تشعشع
phosphorism
مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
luminous flux
جریان تشعشع در طول موج مریی
radiological survey
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
roentgen
واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
ground swell
امواج
ground control
دستگاه کنترل کننده زمینی
gravitational waves
امواج گرانشی
sky wave
امواج اسمانی
oscilloscope
اشکارسازی امواج
radio waves
امواج رادیویی
brain waves
امواج مغزی
gravitational waves
امواج جاذبه
wander wave
امواج سیار
gravity waves
امواج ثقلی
spoondrift
ترشح امواج
incoherent waves
امواج همدوس
reverberations
برگشت امواج
reverberation
برگشت امواج
pulse
امواج ضربانی
tosser
دستخوش امواج
transient wave
امواج سیار
pulsed
امواج ضربانی
thermal waves
امواج گرمایی
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی
crashing waves
امواج خروشان
electromagnetic waves
امواج الکترومگنتیک
emission
انتشار امواج
interference
تداخل امواج
pulsing
ضربان امواج
ground waves
امواج زمینی
tidal waves
امواج جزرومدی
the waves of the sea
امواج دریا
hertzian waves
امواج هرتز
emissions
انتشار امواج
reverberations
برگشت دادن امواج
hertzian wave
امواج هرتز hertz
tidal wave
امواج جذر و مدی
wave band
دسته امواج رادیو
wave front
جبهه امواج رادیویی
conical scanning
ردیابی امواج به طورمخروطی
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
reverberation
برگشت دادن امواج
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
diathermy interference
تداخل امواج دیاترمی
echoes
برگشت امواج رادار
pulsing
پرتاب امواج انرژی
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
bleeding
باند تداخل امواج
propagation
پخش امواج یا اعلامیه
echoed
برگشت امواج رادار
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
echoing
برگشت امواج رادار
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
attenuation
افت قدرت امواج
echo
برگشت امواج رادار
langley
واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen
واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
spume
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
assault waves
امواج هجومی نفرات و وسایل
awash
سرگردان بر روی امواج دریا
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
wave period
زمان تناوب امواج دریا
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
oscillation
تفکیک امواج اشکار سازی
ocean foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
sea foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
beam width
عرض ستون امواج رادار
oscillations
تفکیک امواج اشکار سازی
beach foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
angstrom
واحد اندازه گیری طول امواج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com