English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
continuous stock control کنترل مستمر موجودی
Other Matches
continuous stock taking موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
continuous inventory موجودی مستمر
continuous stock taking رسیدگی مستمر موجودی
periodic stock check کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
stock control کنترل موجودی
stock check کنترل موجودی
inventory control کنترل موجودی
cyclical stock check کنترل موجودی دورهای
base stock control کنترل موجودی مبنا
stock control کنترل موجودی انبار
stock control کنترل وسفارش موجودی انبار
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockades جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
perpetual inventory فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
continuum مستمر زنجیره
sustained yield بازده مستمر
durably بطور مستمر
continuator ادامه دهنده مستمر
annuality factor ضریب مستمر سالیانه
annuity مستمری سالانه مقرری مستمر
stock موجودی موجودی کالا
stocked موجودی موجودی کالا
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
store موجودی
assets موجودی
balance in hand موجودی
minimum stock level موجودی
stock موجودی
supplies موجودی
holding موجودی
stocked موجودی
storing موجودی
repertoire موجودی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
exhaust bin level اتمام موجودی
stock valuation ارزیابی موجودی
reserve stock موجودی ذخیره
stock taking رسیدگی به موجودی
stock record سابقه موجودی
stock accounting حسابداری موجودی
stock adjustment تعدیل موجودی
exhaust bin level فاقد موجودی
stock adjustment تطبیق موجودی
stock audit حسابرسی موجودی
supplied موجودی جایگیرموقتی
danger warning level حداقل موجودی
inventory موجودی کالا
idle stock موجودی بی مصرف
safety stock موجودی تضمینی
valuation of stock ارزیابی موجودی
out of stock;ex stock از موجودی یاذخیره
active stock موجودی فعال
surplus stock موجودی اضافی
inventory فهرست موجودی
warehouse stock موجودی انبار
inventory لیست موجودی
cycle stock موجودی فعال
stock account حساب موجودی
excess stock موجودی مازاد
buffer stock موجودی ذخیره
surplus stock موجودی مازاد
supplied موجودی لزوم
complete inventory موجودی کامل
stocked موجودی ذخیره
inventories موجودی کالا
financial assets موجودی مالی
instruction repertoire موجودی دستورالعمل
stock به موجودی افزودن
stock موجودی ذخیره
stock موجودی انبار
stocked به موجودی افزودن
buffer stock موجودی احتیاطی
capital stock موجودی سرمایه
stocked موجودی انبار
business inventories موجودی تجاری
inventory discrepancy اختلاف موجودی
funded موجودی دارائی
supplying موجودی لزوم
supplying موجودی جایگیرموقتی
supply موجودی جایگیرموقتی
funded موجودی سرمایه
fund موجودی سرمایه
inventory management مدیریت موجودی
consumable stock موجودی مصرفی
quick assets موجودی نقدشو
fund موجودی دارائی
supply موجودی لزوم
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
wardrobe اشکاف موجودی لباس
stockage وسایل موجودی در انبار
wardrobes اشکاف موجودی لباس
to lay in a stock موجودی تهیه کردن
stock موجودی کالا ذخیره
spares stock موجودی لوازم یدکی
inventory reconciliation تطبیق اسناد موجودی
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
stock in trade موجودی کالای مغازه
stock talking سیاهه برداری از موجودی
stocked موجودی کالا ذخیره
portfolio موجودی اوراق بهادار
liability تعهد موجودی بانکی
liabilities تعهد موجودی بانکی
inventory صورت دارایی موجودی
inventory ذخیره موجودی اماد
raw stock موجودی مواد خام
raw material stock موجودی مواد اولیه
maximum stock حداکثر موجودی انبار
assets موجودی شخص ورشکسته
portfolios موجودی اوراق بهادار
safety stock موجودی ذخیره انبار
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
supplied تامین موجودی عرضه نمودن
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
fast moving stock موجودی که به سرعت کاهش می یابد
intermediate stock موجودی کالاهای درحال ساخت
finish stock موجودی کالای ساخته شده
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تامین موجودی عرضه نمودن
stockholders صاحب موجودی ذخیره نگهدار
stockholder صاحب موجودی ذخیره نگهدار
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
dead stock موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record سابقه دائمی موجودی انبار
out of stock <adj.> غیر موجودی کالا [در انبار]
inventory reconciliation تطابق موجودی با دارایی یکان
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplying تامین موجودی عرضه نمودن
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
warehouse refusal اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yields قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
To take an invevtory. صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
active stock موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
yield قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
yielded قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
to take inventory صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
dead stock موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
cycle stock موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
eurytherm موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com