English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
prepayment meter کنتور پیش پرداخت
Other Matches
watt hour meter کنتور وات ساعت کنتور مصرف واقعی
progress payment پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matte فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
water meter کنتور اب
meter کنتور
counter کنتور
meters کنتور
electric meter کنتور
countered کنتور
countering کنتور
amperehour meter کنتور
meter کنتور نشاندهنده
counter circuit کنتور رادار
electricity meter کنتور برق
meters کنتور نشاندهنده
induction type hour meter کنتور القائی
magnetic counter کنتور مغناطیسی
two phase meter کنتور دو فاز
entrance switch کلید کنتور
gasmeter کنتور گاز
induction meter کنتور القائی
induction motor meter کنتور موتور القائی
kilowatt hour meter کنتور کیلووات ساعت
meters کنتور مصرف سنج
excess meter کنتور مصرف اضافی
var hour meter کنتور مصرف کور
meter کنتور مصرف سنج
house service meter کنتور برق منزل
reactive volt ampere hour meter کنتور مصرف کور
metres کنتور مصرف سنج
maximum demand indicator کنتور بار پیک
metre کنتور مصرف سنج
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
geiger mueller counter کنتور گایگر مولر
call meter کنتور مکالمات تلفنی
usance مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
impluse recorder کنتور ثبات ضربه جریان
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
induction watt hour meter کنتور وات ساعت القائی
measuring transformer meter کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
reactive volt ampere hour meter کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage کسری پرداخت کسر پرداخت
tax evasion عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
due bill در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
ability to pay principle of taxation اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
gasometer گاز سنج کنتور گاز
gasometers گاز سنج کنتور گاز
subscribes تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
lustreer پرداخت
making good پرداخت
finishing touches پرداخت
polishes پرداخت
refinishing پرداخت
settlements پرداخت
settlement پرداخت
burnisher پرداخت گر
furbisher پرداخت گر
glosser پرداخت گر
pays پرداخت
pay پرداخت
discharges پرداخت
expenditure پرداخت
discharge پرداخت
defrayal پرداخت
glazes پرداخت
paying پرداخت
glaze پرداخت
refunding پس پرداخت
refunded پس پرداخت
pt پرداخت
discharging پرداخت
disbursement پرداخت
refunds پس پرداخت
payment پرداخت
trim پرداخت
finishing پرداخت
bleaching پرداخت
outlay پرداخت
payments پرداخت
renderings پرداخت
remitment پرداخت
refund پس پرداخت
polish پرداخت
rendering پرداخت
finish پرداخت
finishes پرداخت
outstanding پرداخت نشده
remittances پرداخت تادیه
renditions پرداخت تحویل
final payment پرداخت نهایی
finisher پرداخت کننده
remittance پرداخت تادیه
demand for payment تقاضای پرداخت
advance payment پیش پرداخت
burnishing پرداخت کاری
outstandingly پرداخت نشده
rendition پرداخت تحویل
payee پرداخت شونده
casual payment پیش پرداخت
payees پرداخت شونده
by payment از طریق پرداخت
bilk گذاشتن از پرداخت
back freigt پرداخت کرایه
average payment پرداخت متوسط
advice note دستورپیش پرداخت
d. note درخواست پرداخت
date of maturity موعد پرداخت
paid پرداخت شده
earnest money پیش پرداخت
annual payment پرداخت سالیانه
diamond polishing پرداخت الماسی
subscription تعهد پرداخت
deferred payment پرداخت اتی
subscriptions تعهد پرداخت
deferred payment پرداخت معوق
remitter پرداخت کننده
date of payment موعد پرداخت
unpaid پرداخت نشده
punctual payment پرداخت در سر وعده
never-never پرداخت قسطی
unpolished پرداخت نشده
to finish off پرداخت کردن
reimbursable قابل پرداخت
remittable قابل پرداخت
remittal گذشت پرداخت
settlement terms شرایط پرداخت
smoothing plane رنده پرداخت
spot cash پرداخت نقدی
terms of payment شرایط پرداخت
the d. of a debt پرداخت بدهی
shear پرداخت فرش
a bradent وسیله پرداخت
prompt payment پرداخت فوری
imprest پیش پرداخت
non payment عدم پرداخت
on account payment پیش پرداخت
overpayment پرداخت اضافی
part payment پرداخت اقساطی
pay off پرداخت کردن
payable at sight پرداخت دیداری
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
payer پرداخت کننده
monthly payment پرداخت ماهانه
money back تضمین پرداخت
indemnification پرداخت غرامت
progress payments پرداخت تدریجی
installment payment پرداخت قسطی
payment by installments پرداخت قسطی
interim financing پرداخت موقت
lump sum payment پرداخت نقدی
lump sum payment پرداخت یکجا
payment by instalments پرداخت به اقساط
payor پرداخت کننده
period of grace مهلت پرداخت
planish پرداخت کردن
planishing tool ابزار پرداخت
pre paid پیش پرداخت
pre payment پیش پرداخت
prepayment پیش پرداخت
payment terms شرایط پرداخت
payment stopped توقف پرداخت
payment in advance پیش پرداخت
payment in due cource پرداخت به موقع
payment in full پرداخت تمام
payment in full پرداخت کامل
payment in kind پرداخت غیرنقدی
payment in kind پرداخت جنسی
prest پیش پرداخت
lustre صیقل پرداخت
down payments پیش پرداخت
burnishes پرداخت کردن
pays پرداخت کردن
down payment پیش پرداخت
burnish پرداخت کردن
disbursing پرداخت خرج
finishing پرداخت کاری
disburses پرداخت کردن
disburses پرداخت خرج
liability دیون پرداخت
paying پرداخت کردن
paying وابسته به پرداخت
dishonoring خودداری از پرداخت
dishonored خودداری از پرداخت
pays وابسته به پرداخت
financing پرداخت هزینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com