Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
glyptics
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
Other Matches
ingraving
کنده کاری
graving
کنده کاری
glyptics
کنده کاری
carvings
کنده کاری کردن
carve
کنده کاری کردن
carves
کنده کاری کردن
carved
کنده کاری کردن
cutting chisel
اسکنه کنده کاری
intagliated
کنده کاری شده
chalcogrophy
کنده کاری روی مس
chalcographer
کنده کاری روی مس
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
zincograph
روی کنده کاری شده
ivory carving
کنده کاری روی عاج
ivory carving
کنده کاری روی عاج
sidero graphy
کنده کاری روی پولاد
router
ابزار کنده کاری لیسه نجاری
lithoglyptics
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
engraved
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engraves
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
engrave
کنده کاری کردن در حکاکی کردن
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
dear bought
جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
pervious rocks
سنگهای نفوذپذیر
neutral rocks
سنگهای خنثی
impermeable rocks
سنگهای نفوذناپذیر
effusive rocks
سنگهای خروجی
hypabyssal rocks
سنگهای برمغاکی
extrusive rocks
سنگهای خروجی
moraine
سنگهای یخچالی
meteorites
سنگهای اسمانی
meteorite
سنگهای اسمانی
sedimentary rocks
سنگهای ته نشستی
precipitated rocks
سنگهای رسوبی
uncomsolidated rocks
سنگهای ناهمجوش
precious stones
سنگهای گرانبها
volcanic
سنگهای اتشفشانی
metamorphic rocks
سنگهای دگرگونه
metamorphic rocks
سنگهای دگرگون
intrusive rocks
سنگهای نفوذی
precipitated rocks
سنگهای ته نشست
rondel
سنگهای قیمتی مدورزینتی
cut stone masonry
ساختمان با سنگهای تراشیده
lapidary
وابسته به سنگهای قیمتی
interusive rocks
سنگهای بیرون زده
lapidarian
وابسته به سنگهای قیمتی
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
igneous magma
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
crystallite
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
meteoritics
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
knockstone
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
tessellate
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
gabbro
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
copper smelting
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
gopher
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
dearest
گران
dearer
گران
dears
گران
expensive
گران
dearly
گران
dear
گران
heavies
گران
heaviest
گران
heavy
گران
heavier
گران
overpriced
گران
at a great penny worth
گران
sumptuous
گران
costly
گران
pricey
گران
costliest
گران
costlier
گران
onerous
گران
endears
گران کردن
to sell dearly
گران فروختن
natatores
شنا گران
overpriced
<adj.>
بسیار گران
be too dear
گران بودن
too expensive
<adj.>
بسیار گران
endeared
گران کردن
endear
گران کردن
dearest
گران کردن
dears
گران کردن
dear
گران کردن
dearer
گران کردن
valuable
گران بها
priceless
بسیار گران
big ticket
گران قیمت
expensively
گران بها
massive
گران کوه
massively
گران کوه
high money
پول گران
stingy
گران کیسه
high priced
گران بها
high value
گران قیمت
deluxe
مجلل گران
highs
سخت گران
high
سخت گران
dear bought
گران خرید
highest
سخت گران
high interest
بهره گران
torched
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
highs
وافر گران گزاف
This is really expensive !
این چه گران است !
The price of butter has gone up . butter has become expensive .
کره گران شده
overburden
گران بار شدن
white elephants
گران و پر خرج و کم فایده
prohibitory
گران جلوگیری کننده
exclusive
منحصر بفرد گران
prohibitive
گران جلوگیری کننده
worth a kings ransom
بسیار گران بها
It is too expensive.
خیلی گران است.
i paid dear for it
برای من گران تمام شد
white elephant
گران و پر خرج و کم فایده
dear bought
گران تمام شده
You have paid too much for your car .
اتوموبیلت را گران خریدی
high
وافر گران گزاف
viscosity
قوام گران روی
highest
وافر گران گزاف
not too expensive
خیلی گران نباشد.
He overcharged us.
پایمان گران حساب کرد
pyrrhic victory
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
costs an arm and a leg
<idiom>
[فوق العاده پرخرج یا گران]
i paid dearly for it
بسیار گران برایم تمام شد
assay
عیارگیری فلزات گران قیمت
assays
عیارگیری فلزات گران قیمت
highs
وسیله گران یا با کارایی بالا
beyoned price
بی قیمت بسیار گران بها
high
وسیله گران یا با کارایی بالا
highest
وسیله گران یا با کارایی بالا
pence for any thing
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
I paid dearly for this mistake .
این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark .
سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me .
هتل گران پایم حساب کرده
pallets
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
A thing you dont want is dear at any price.
<proverb>
چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
thunderscan
یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
gem
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems
سنگ گران بها جواهر نشان کردن
pallet
ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
a white elephant
شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
manganic
دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
stock
کنده
dugout dewelling
کنده
stocked
کنده
clogs
: کنده
clogged
: کنده
chunk
کنده
chunks
کنده
clog
: کنده
stubbing
کنده
logs
کنده
chump
کنده
chumps
کنده
log
کنده
timber
کنده
block
کنده
bilboes
کنده
blocked
کنده
anvil stock
کنده
blocs
کنده
bloc
کنده
stub
کنده
block aead
سر کنده
blocks
کنده
stubbed
کنده
stubs
کنده
knockstone
کنده
pulled
کنده
graven
کنده
rondelle
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
Hotel accommodation is rather expensive there.
قیمت
[اتاق]
هتل آنجا واقعا گران است.
manganesian
مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
We do not usually go places that cost a lot of money.
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
block mark
نشان کنده
block length
درازای کنده
unstuck
کنده شده
blockette
کنده کوچک
picked
پوست کنده
block size
اندازه کنده
deblock
شکستن کنده
carver
کنده کار
log
کنده چوب
wooden anvil stock
کنده چوب
rear crotch and near arm
نوعی کنده رو
frankly
رک وپوست کنده
logs
کنده چوب
control block
کنده کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com