English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (14 milliseconds)
English Persian
inbuilt که درون سیستم است
Search result with all words
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
intimate که با سخت افزار درون سیستم کار میکند
intimated که با سخت افزار درون سیستم کار میکند
intimates که با سخت افزار درون سیستم کار میکند
intimating که با سخت افزار درون سیستم کار میکند
inquiries ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiry ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
cold boot روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
on line fault tolerant system سیستم تحمل خرابی درون خطی
on line system سیستم درون خطی
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Other Matches
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
crossover تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
drainage system سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
buddy system سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
delayed opening سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
description بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
descriptions بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
interiorly از درون
ben درون
endogenous درون زا
internally از درون
abintra از درون
interiors درون
inly از درون
inward درون
inhaul line درون کش
reentrant درون رو
interior درون
inside درون
cores درون
core درون
endocarp درون بر
insides درون
inbound به درون
in the recesses of the heart در درون دل
BAT file extension مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
subjectivism درون گرایی
inner directed درون وابسته
interior درونی درون
feeds درون گذاشت
interiors درونی درون
introspective درون نگر
self reflection درون اندیشی
intramuscular درون ماهیچهای
feed درون گذاشت
inborn درون زاد
introflexion سوی درون
intrauterine درون رحمی
on line درون خطی
inrush درون یورش
intrastate درون کشوری
inland درون کشور
intrapsychic درون روانی
inpouring بسوی درون
intrastate درون ایالتی
intramuscular درون عضلانی
introspection درون گرایی
introspection درون نگری
introjection درون فکنی
inlier درون هشته
influent درون ریز
autochthonous درون خیز
intrafusal درون دوکی
intradermic درون پوستی
throughout از درون وبیرون
ingrowing درون رویان
pronation درون گرداندن
intradermal درون پوستی
subversion درون واژگونی
intracranial درون جمجمهای
intracellular درون یاختهای
emigration درون کوچکی
assimilation درون سازی
ingression درون روی
idiotropic درون نگر
introspective درون نگرانه
ataraxia ارامش درون
intercontinental درون بری
intramolecular درون مولکولی
intramolecular درون ذرهای
insights درون بینی
insight درون بینی
endocrine درون ریز
intrapersonal درون فردی
retropulsion درون ریزی
intraindividual درون فردی
immigration درون کوچی
online درون خطی
interpolation درون یابی
endophagous درون خوار
endoplasm درون مایه
endogenous درون زاد
located inside در درون قرارگرفته
endogen درون زایی
entrance درون رفت
endopsychic درون روانی
endoscope درون بین
endogamy درون همسری
endosmose درون راند
endogamous درون همسری
entrancing درون رفت
talents درون داشت
interstitial درون شبکهای
entranced درون رفت
endogeny درون زایی
intravenous درون وریدی
inputted درون داد
intravenously درون وریدی
entrances درون رفت
endolymph درون- لنف
innate درون زاد
endomorph درون دگرگون
endocrinology درون ریزشناسی
input درون داد
interpolations درون یابی
inputted درون گذاشت
introversion درون گرایی
endogenous variable متغیر درون زا
transcrystalline درون بلورهای
inbreeding درون همسری
insalivate درون یورش
inbuilt درون بافته
endocardium درون شامه دل
endobiotic درون بافتی
underground water اب درون زمین
interpolations درون گیری
introvert درون گرا
introverts درون گرا
endothelium درون پوش
endozoic درون جانوری
input درون گذاشت
endoderm درون پوست
talent درون داشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com