Dictiornary-Farsi | که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
long bone	که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند


Other Matches

tail end	قسمت نهایی انتها
bicipital	تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
crankpin	قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
banks	قسمت برجسته سر پیچ
bank	قسمت برجسته سر پیچ
oversailing of facade	قسمت برجسته یا پیش امده بنا
butt	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts	ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
an fitting	رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
terneplate	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora	پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne	ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw	الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling	حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank	قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
base section	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing	انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section	قسمت قسمت کردن برش دادن
sections	قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold	یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles	حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency	قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled	قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle	حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle	قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officers	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer	رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment	یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps	قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section	قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttle	عبور قسمت به قسمت
p.p.m	قسمت در یک میلیون قسمت
throttling	عبور قسمت به قسمت
to sell in lots	قسمت قسمت فروختن
throttled	عبور قسمت به قسمت
throttles	عبور قسمت به قسمت
shuttles	بمباران قسمت به قسمت
parts per million	قسمت در میلیون قسمت
shuttled	بمباران قسمت به قسمت
shuttle	بمباران قسمت به قسمت
shuttled	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles	راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle	راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap	پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer	از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
railway division	قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit	یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag	قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
armistise	متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
grist	قسمت
department	قسمت
departments	قسمت
canto	قسمت
cantos	قسمت
division	قسمت
divisions	قسمت
rasher	قسمت
rashers	قسمت
sections	قسمت
unit	قسمت
units	قسمت
section	قسمت
percentages	قسمت
caboodle	قسمت
data division	قسمت
arm	قسمت
compartmental	قسمت قسمت
batches	قسمت
portions	قسمت
agencies	قسمت
agency	قسمت
piecemeal	قسمت به قسمت
cross section of a gravity dam	قسمت
it fell to my lot to go	قسمت
plank	قسمت
percentage	قسمت
instalments	قسمت
instalment	قسمت
installments	قسمت
pieces	قسمت
piece	قسمت
portion	قسمت
batch	قسمت
sects	قسمت
Corp	قسمت
snick	قسمت
compartments	قسمت
compartment	قسمت
ratios	قسمت
ratio	قسمت
part	قسمت
internode	قسمت
underfoot	قسمت کف پا
sect	قسمت
segment	قسمت
kismet	قسمت
head stall	قسمت سر
partition	قسمت
party	قسمت
feck	قسمت
component	قسمت
detachment	قسمت
in part	در یک قسمت
segments	قسمت
in sections	قسمت قسمت
components	قسمت
dole	قسمت
partitions	قسمت
detachments	قسمت
activities	قسمت یکان
patrols	قسمت گشتی
patrol	قسمت گشتی
patrolling	قسمت گشتی
patrolled	قسمت گشتی
foreparts	قسمت جلو
better part	قسمت بیشتر
beginning	قسمت اول
overflow section	قسمت سر ریز سد
beginnings	قسمت اول
pouf	قسمت پف کردن
bulk	قسمت بزرگ
forepart	قسمت جلو
bulk	قسمت عمده
personnel section	قسمت پرسنلی
black body	قسمت خطرناک
sections	بخش قسمت
sect	قسمت کردن
service department	قسمت خدمات
quotients	خارج قسمت
prelude	قسمت مقدماتی
quotient	خارج قسمت
preludes	قسمت مقدماتی
northward	قسمت شمالی
concertina fold	یک قسمت به یک جهت
interest	سهم [قسمت]
sappers	قسمت مهندسی
sects	قسمت کردن
signal corps	قسمت مخابرات
foot	قسمت پایینی
subsections	قسمت فرعی
section	بخش قسمت
cable block	قسمت کابل
bachelor quarters	قسمت مجردی
subsection	قسمت فرعی
palmation	قسمت پنجهای
insides	قسمت داخلی
inside	قسمت داخلی
sapper	قسمت حفاری
sapper	قسمت مهندسی
sappers	قسمت حفاری
control section	قسمت کنترل
department	قسمت هیئت
rear party	قسمت عقبه
quadrant	یک قسمت از چهاربخش
actine	قسمت خارجی
active federal service	قسمت کادر
tail end	قسمت انتهایی
tag end	اخرین قسمت
activity	قسمت یکان
active installation	قسمت فعال
administration building	قسمت اداری
top round	قسمت گرد
topside	قسمت بالا
topsides	قسمت بالا
submultiple	خارج قسمت
reconnaissance party	قسمت شناسایی
forehands	قسمت ممتاز
forehand	قسمت ممتاز
seen	قسمت سوم see
parcels	قسمت گره
parcel	قسمت گره
department	قسمت شعبه
departments	قسمت شعبه
legs	بخش قسمت
leg	بخش قسمت
departments	قسمت هیئت
standing part	قسمت ایستا
broader	قسمت پهن
broadest	قسمت پهن
proportion	سهم قسمت
initials	اولین قسمت
initialling	اولین قسمت
initialled	اولین قسمت
initialing	اولین قسمت
initialed	اولین قسمت
initial	اولین قسمت
proportions	سهم قسمت
advance detachment	قسمت پیشرو
advance detachment	قسمت سرجلودار
aircraft section	قسمت هواپیمایی
sales department	قسمت فروش
purchasing office	قسمت خرید
purchasing department	قسمت خرید
midst	قسمت وسط