Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English
Persian
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
Other Matches
normalising
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalised
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalize
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
non dedicated server
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background program
برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
multitasking
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
bind
به صورتی که قابل اجرا باشد
binds
به صورتی که قابل اجرا باشد
portable
برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
binders
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binder
را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
expandable
سیستم کامپیوتری که قابل رشد است .
relocatable
برنامه کامپیوتری که قابل بارشدن واجرا ازهرفضای حافظه باشد
reprogram
تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
dedicated
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
machines
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
computerization
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
Taligent
سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
micro prolog
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
fault
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
internally stored program
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
remote
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
defaulted
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
automation
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
targeting
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
target
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targets
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targetted
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targeted
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
targetting
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
diagnostic
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
tasks
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
task
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
bugging
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bug
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
fixes
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fix
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
piggybacks
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
event driven
برنامه کامپیوتری یا فرآیند که هر مرحله اجرا مربوط به عملیات خارجی است
computer system
سیستم کامپیوتری
tools
در سیستم کامپیوتری
computing system
سیستم کامپیوتری
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
multimedia
کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا
multicomputer system
سیستم چند کامپیوتری
computer information system
سیستم اطلاعات کامپیوتری
hybrid computer system
سیستم کامپیوتری دو رگه
statement
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
step
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stepping
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
liveware
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
op register
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
tariffs
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
capturing
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
tariff
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
captures
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
capture
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
overlap processing
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
possible
[doable, feasible]
<adj.>
قابل اجرا
practicable
<adj.>
قابل اجرا
makeable
<adj.>
قابل اجرا
makable
[spv. makeable]
<adj.>
قابل اجرا
feasible
<adj.>
قابل اجرا
workable
<adj.>
قابل اجرا
executable
<adj.>
قابل اجرا
doable
<adj.>
قابل اجرا
contrivable
<adj.>
قابل اجرا
achievable
<adj.>
قابل اجرا
practicable
قابل اجرا
makable
<adj.>
قابل اجرا
enforceable
قابل اجرا
utilisable
[British]
<adj.>
قابل اجرا
enforcible
قابل اجرا
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
قابل اجرا
utilizable
<adj.>
قابل اجرا
usable
<adj.>
قابل اجرا
suitable
<adj.>
قابل اجرا
applicable
<adj.>
قابل اجرا
executable
قابل اجرا
accomplishable
قابل اجرا
utilitarian
[useful]
<adj.>
قابل اجرا
purposeful
<adj.>
قابل اجرا
purpose-built
<adj.>
قابل اجرا
useful
<adj.>
قابل اجرا
manageable
<adj.>
قابل اجرا
purposive
<adj.>
قابل اجرا
executory
قابل اجرا
functional
<adj.>
قابل اجرا
effective
قابل اجرا
proper
<adj.>
قابل اجرا
practical
<adj.>
قابل اجرا
convenient
<adj.>
قابل اجرا
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
operation
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
hands on
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
hands-on
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
hack
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
store
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
storing
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
inquiries
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
knowledge
سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
coral
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
inquiry
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inexecutable
<adj.>
غیر قابل اجرا
impracticable
<adj.>
غیر قابل اجرا
executable form
فرم قابل اجرا
to inure
قابل اجرا شدن
to come into operation
قابل اجرا شدن
inexecutable
غیر قابل اجرا
to take effect
قابل اجرا شدن
unfeasible
<adj.>
غیر قابل اجرا
inapplicable
غیر قابل اجرا
to go into effect
قابل اجرا شدن
come to effect
قابل اجرا شدن
post obit
قابل اجرا پس از مرگ
facile
باسانی قابل اجرا
apply
قابل اجرا بودن
applying
قابل اجرا بودن
efective
موثر قابل اجرا
applicable law
قانون قابل اجرا
executable form
شکل قابل اجرا
unenforceable
غیر قابل اجرا
come into operation
قابل اجرا شدن
applies
قابل اجرا بودن
mediums
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
medium
هر ماده فیزیکی که قادر به ذخیره سازی داده برای برنامههای کاربردی کامپیوتری باشد
string
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
land arm mode
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
priorities
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
dual
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
cbt
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
modeled
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modelled
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
models
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
processor
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
model
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
conversational mode
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
systems analysis
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
baseline document
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
priority
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
pracitcable
قابل اجرا صورت پذیر
inapplicable
غیر قابل اجرا نامناسب
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com