Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
knob
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
knobs
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
Other Matches
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
pivoting
قابل چرخش
acyclic
غیر قابل چرخش مارپیچی
swivel gun
توپ قابل چرخش روی جک تیر
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swivel gun
توپ قابل چرخش روی پایه نصب
cam ring
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
controllable
قابل کنترل
incontrollable
غیر قابل کنترل
rambunctious
غیر قابل کنترل
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
adjustable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
controllable
آنچه قابل کنترل است
noncontrollable cost
هزینه غیر قابل کنترل
controllable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
lift engine
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
remoter
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remotest
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
lift cruise
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
available
کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
pictures
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
picture element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
deferred exit
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
partition
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partitions
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
link
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
fault
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faults
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
optical
فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
operators
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
operator
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
operation
فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
background
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
macro
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
expansion
فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
backgrounds
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
document
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
formats
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
format
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
allocation
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
faults
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
machined
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
allocations
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
fault
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faulted
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
machines
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
fixes
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
enable
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enabling
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enabled
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enables
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
omr
فرآیندی که علامتای خاص یا خط وط خاص به صورت خاصی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
twirling
چرخش
swirl
چرخش
troll
چرخش
swirled
چرخش
rotation
چرخش
twirled
چرخش
whirled
چرخش
trolls
چرخش
wrenches
چرخش
spins
چرخش
wrenched
چرخش
wrench
چرخش
spin
چرخش
twirls
چرخش
head rolling
سر چرخش
swirls
چرخش
swirling
چرخش
whirl
چرخش
circulations
چرخش
circulation
چرخش
twirl
چرخش
rotational
چرخش
whirls
چرخش
whirlpool
چرخش اب
wheel
چرخش
wheels
چرخش
gyration
چرخش
gyrations
چرخش
volte-face
چرخش
volte face
چرخش
revolution
چرخش
wheeling
چرخش
revolutions
چرخش
whirling
چرخش
whirlpools
چرخش اب
levorotation
چرخش به چپ
turn
چرخش
turns
چرخش
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
tumbles
چرخش اشفتگی
stuff
چرخش توپ
revolution
چرخش دوران
axis of rotation
محور چرخش
compass swing
چرخش خط محوری
disrotatory motion
چرخش ناهمسو
revolutions
چرخش دوران
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
universal
با چرخش ازاد
oblique rotation
چرخش مایل
wrested
چرخش پیچش
rotatable
چرخش پذیر
optical rotation
چرخش نوری
topspin
چرخش توپ
varimax rotation
چرخش واریماکس
helicopters
چرخش در هوا
upward rotation
چرخش رو به بالا
tumbled
چرخش اشفتگی
rotation
چرخش دوران
stuffs
چرخش توپ
stuffed
چرخش توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com