Dictiornary-Farsi | کوتاه قطور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
punch	کوتاه قطور
punched	کوتاه قطور
punches	کوتاه قطور


Other Matches

stockish	قطور
thickset	قطور
ornately	قطور اراسته
tome	دفتر کتاب قطور
tomes	دفتر کتاب قطور
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmy	کوتاه
low	کوتاه
little	کوتاه
stockiest	کوتاه
dwarfish	کوتاه
concise	کوتاه
puny	قد کوتاه
pygmies	کوتاه
pygmies	قد کوتاه
shortest	کوتاه
pygmy	قد کوتاه
pigmies	قد کوتاه
liliputian	قد کوتاه
pigmies	کوتاه
scut	دم کوتاه
miniature	کوتاه
miniatures	کوتاه
dumpy	کوتاه
stunt	کوتاه
shorter	کوتاه
synoptic	کوتاه
short	کوتاه
curtal	کوتاه
of short duration	کوتاه
concise <adj.>	کوتاه
curt <adj.>	کوتاه
fleeting <adj.>	کوتاه
short <adj.>	کوتاه
succinct <adj.>	کوتاه
stunting	کوتاه
pigmy	قد کوتاه
stunts	کوتاه
down	کوتاه
stockier	کوتاه
bas relif	کوتاه
pigmy	کوتاه
succinct	کوتاه
stocky	کوتاه
scurry	مسابقه کوتاه
scurrying	مسابقه کوتاه
lie-down	استراحت کوتاه
lie down	استراحت کوتاه
playlet	نمایش کوتاه
truncates	کوتاه کردن
scurried	مسابقه کوتاه
pygmies	ادم کوتاه قد
scurries	مسابقه کوتاه
truncating	کوتاه کردن
clipping	کوتاه کردن
piaffer	یورتمه کوتاه
short precision	دقت کوتاه
shorten	کوتاه تر کردن
shortened	کوتاه کردن
shortened	کوتاه تر کردن
shortens	کوتاه کردن
shortens	کوتاه تر کردن
short burst	رگبار کوتاه
short brittle	شکننده- کوتاه
brief	کوتاه مختصر
short blast	سوت کوتاه
shorten	کوتاه کردن
abbreviating	کوتاه کردن
short period	دوره کوتاه
catnap	چرت کوتاه
catnapped	چرت کوتاه
catnapping	چرت کوتاه
catnaps	چرت کوتاه
short drop	دراپ کوتاه
short circuit	اتصال کوتاه
abbreviate	کوتاه کردن
abbreviates	کوتاه کردن
briefed	کوتاه مختصر
briefer	کوتاه مختصر
curtails	کوتاه کردن
scutter	دو باگامهای کوتاه
razee	کوتاه کردن
truncate	کوتاه کردن
truncated	کوتاه کردن
curtailing	کوتاه کردن
short blast	بوق کوتاه
briefest	کوتاه مختصر
formulate	کوتاه کردن
formulated	کوتاه کردن
formulates	کوتاه کردن
formulating	کوتاه کردن
curtail	کوتاه کردن
curtailed	کوتاه کردن
short-circuits	اتصال کوتاه
hide bound	کوتاه فکر
unabridged	کوتاه نشده
hare sighted	کوتاه بین
abridge	کوتاه کردن
half timber	الوار کوتاه
half pint	کوتاه تر از مقدارمتوسط
gnomical	کوتاه لب نویس
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
term paper	رساله کوتاه
novelettes	داستان کوتاه
novelette	داستان کوتاه
idyl	چکامه کوتاه
shuffle	گام کوتاه
shuffled	گام کوتاه
shuffles	گام کوتاه
shuffling	گام کوتاه
short stories	داستان کوتاه
short story	داستان کوتاه
fubsy	کوتاه وکلفت
apophthegm	گفتار لب و کوتاه
by pass	اتصال کوتاه
cut off	کوتاه کردن
cutty sark	دامن کوتاه
correption	کوتاه کردن
conte	داستان کوتاه
coatee	دامن کوتاه
chiton	قبای کوتاه
chitchat	صحبت کوتاه
bunny hop	پرش کوتاه
britches	شلوار کوتاه
detruncate	کوتاه کردن
escopette	قرابینه کوتاه
epigrammatical	کوتاه ونیشدار
basso relief	برجسته کوتاه
easy term	کوتاه مدت
brachydactyly	کوتاه انگشتی
breeks	شلوار کوتاه
draw in	کوتاه شدن
detruncation	کوتاه شدگی
chip shot	ضربه کوتاه
stag	کوتاه کردن
manakin	ادم کوتاه قد
mackinaw	کت کوتاه و سنگین
aphorism	سخن کوتاه
aphorisms	سخن کوتاه
low frequency wave	موج کوتاه
lop sided	کوتاه و بلند
low	کوتاه دون
jog trot	یورتمه کوتاه
manikin	ادم کوتاه قد
morello	گیلاس دم کوتاه
escopet	قرابینه کوتاه
stags	کوتاه کردن
one track	کوتاه فکر
novella	رمان کوتاه
novelet	داستان کوتاه
narrow minded	کوتاه نظر
bas relief	برجسته کوتاه
bas-relief	برجسته کوتاه
bas-reliefs	برجسته کوتاه
abbreviated	کوتاه شده
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
idyll	قصیده کوتاه
idylls	چکامه کوتاه
idylls	قصیده کوتاه
idyl	قصیده کوتاه
short wave	موج کوتاه
short-wave	موج کوتاه
short haul	خط سیر کوتاه
short-haul	خط سیر کوتاه
idyll	چکامه کوتاه
intrim	کوتاه مدت
knurly	کوتاه قد کوتوله
shortening	کوتاه شدگی
poop	صدای کوتاه
poops	صدای کوتاه
pigmies	ادم کوتاه قد
pygmy	ادم کوتاه قد
curt	کوتاه ومختصر
let us be brief	کوتاه کنیم
short-circuit	اتصال کوتاه
spuds	چاقوی کوتاه
spud	چاقوی کوتاه
in the short run	در کوتاه مدت
chop	گام کوتاه
chopped	گام کوتاه
drop in <idiom>	دیدار کوتاه
stumping	خپله کوتاه قد
stumps	خپله کوتاه قد
corner-brace	حایل کوتاه
brief description	شرح کوتاه
To back down .	کوتاه آمدن
tutus	دامن کوتاه
laconically	کوتاه موجز
vamp	جوراب کوتاه
undersize	اندازه کوتاه
wool of short staple	پشم نخ کوتاه
shear	کوتاه کردن
tunicle	لباس کوتاه