Dictiornary-Farsi | کوتاه نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (3 milliseconds)

English	Persian
unabridged	کوتاه نشده


Search result with all words

green	چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
greenest	چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
uncharged	پر نشده
unbowed	خم نشده
unchecked <adj.>	کنترل نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
unaudited <adj.>	کنترل نشده
unlicked	لیسیده نشده
unleached	سفید نشده
untested <adj.>	آزمایش نشده
unoccupied	اشغال نشده
roughdry	اطو نشده
unsought	کاوش نشده
unbleached <adj.>	سفیدگری نشده
opened	واریز نشده
undyed <adj.>	رنگرزی نشده
vacant	اشغال نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
unchecked <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	آزمایش نشده
unexamined <adj.>	آزمایش نشده
uninspected <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده
uncounted	شمرده نشده
untested <adj.>	بررسی نشده
unaudited <adj.>	تست نشده
unchecked <adj.>	تست نشده
unevaluated <adj.>	تست نشده
unexamined <adj.>	تست نشده
uninspected <adj.>	تست نشده
untested <adj.>	تست نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
unasked	سوال نشده
uninspected <adj.>	بررسی نشده
unexamined <adj.>	بررسی نشده
unexamined <adj.>	کنترل نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
autochthonous	جابجا نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
undirected	هدایت نشده
unevaluated <adj.>	تایید نشده
undisiplined	تربیت نشده
unexamined <adj.>	تایید نشده
uninspected <adj.>	تایید نشده
untested <adj.>	تایید نشده
unaudited <adj.>	بررسی نشده
unchecked <adj.>	بررسی نشده
unevaluated <adj.>	بررسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
unworn	کهنه نشده
custom uncleared	ترخیص نشده
unbroken	رام نشده
uncharted	اکتشاف نشده
unmitigated	کاسته نشده
outstanding	واریز نشده
outstanding	وصول نشده
outstanding	تصفیه نشده
outstanding	پرداخت نشده
outstandingly	واریز نشده
outstandingly	وصول نشده
unconnected	وصل نشده
unearned	کسب نشده
unguarded	حراست نشده
unsettled	تصفیه نشده
uncoditioned	قطعی نشده
unset	ثابت نشده
unbowed	سر کوب نشده
unbacked	رام نشده
unaccomplished	انجام نشده
unaccommodated	فراهم نشده
unwashed	شسته نشده
uncircumcised	ختنه نشده
uncleared	ترخیص نشده
the date was not specified	نشده بود
wound less	زخمی نشده
unthickened	تغلیظ نشده
unstudied	مطالعه نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
tenantless	اشغال نشده
unshod	نعل نشده
outstandingly	تصفیه نشده
unguarded	حساب نشده
unpolished	پرداخت نشده
unadulterated	مخلوط نشده
savage	رام نشده
savaged	رام نشده
savages	رام نشده
savaging	رام نشده
undeeded	در سندقید نشده
undefined	تعریف نشده
unnormalized	هنجار نشده
unspotted	ننگین نشده
non-registered [not registered] <adj.>	ثبت نشده
unpremediated	تصور نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
unworn	استعمال نشده
outstandingly	پرداخت نشده
unfinished	تمام نشده
unpublished	چاپ نشده
unpublished	نشر نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unsaved	پس انداز نشده
unquestioned	بررسی نشده
unquestioned	بحث نشده
opens	واریز نشده
open	واریز نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaturate	اشباع نشده
uncoditioned	شرط نشده
undeterred <adj.>	منصرف نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unfulfilled	اجرا نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
unfulfilled	انجام نشده
intemerate	بی ناموس نشده
undisturbed	مختل نشده
uncommitted	تقبل نشده
non switched line	خط گزینه نشده
innascible	زایده نشده
inextinct	نیست نشده
inedited	چاپ نشده
unpaid	پرداخت نشده
inexact	درست نشده
uninvited	دعوت نشده
uncut	از هم جدا نشده
uncut	قطع نشده
unexploded	منفجر نشده
unsight	دیده نشده
uncut	بریده نشده
haggard	رام نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
inedited	منتشر نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
undetected	کشف نشده
unchanged	عوض نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
uncontrolled	کنترل نشده
uncontrolled	مهار نشده
unverified <adj.>	تست نشده
inviolate	نقض نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unabridged	تلخیص نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
imperforate	منگنه نشده
increate	افریده نشده
in quires	صحافی نشده
in sheets	صحافی نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unbidden	دعوت نشده
unalloyed	الیاژ نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unseen	مکشوف نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
unseen	مشاهده نشده
sightless	دیده نشده
unattached	توفیق نشده
unsung	سروده نشده
unsung	ستایش نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
unsung	خوانده نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
unchecked <adj.>	تایید نشده