Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
poudrette
کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
Other Matches
loam
خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
tragi comedy
نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
stercoral
کودی
dungy
کودی
Omerta
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
faeces
مدفوع
excretion
مدفوع
excretions
مدفوع
egesta
مدفوع
excrement
مدفوع
dreg
مدفوع
coprophagy
مدفوع خواری
dejecta
تخلیه مدفوع
feculent
مثل مدفوع
scatology
مدفوع شناسی
dung
مدفوع حیوانات
coprophagia
مدفوع خواری
coprophobia
مدفوع هراسی
defecation
خروج مدفوع
jakes
ترشح مدفوع
coprophilia
مدفوع خواهی
huckleberry
درخت زغال اخته زغال اخته
feces
مدفوع انسان وحیوان
feculence
حالت دردی مدفوع
defecating
خارج کردن مدفوع
defecates
خارج کردن مدفوع
defecated
خارج کردن مدفوع
defecate
خارج کردن مدفوع
green stool
مدفوع سبز رنگ
[پزشکی]
interwrought
در هم امیخته
medleys
امیخته
mixture
امیخته
medley
امیخته
motley
امیخته
portmanteaux
امیخته
portmanteaus
امیخته
portmanteau
امیخته
mixtures
امیخته
mixed
امیخته
zygose
امیخته
stool
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
mixed crystal
کریستال امیخته
coalescent
بهم امیخته
mixed number
عدد امیخته
mixed tides
کشندهای امیخته
immiscible
امیخته نشدنی
mixed gas
گاز امیخته
cold mix
امیخته سرد
impanate
امیخته بنان
mixed mode
باب امیخته
pranks
شوخی امیخته بافریب
oil is immiscible with water
روغن با اب امیخته نمیشود
mixed mode experssion
عبارت امیخته یاب
prank
شوخی امیخته بافریب
chrism
روغن امیخته بابلسان
lemon squash
شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mincemeat
قیمه امیخته باکشمش
gold amalgam
جیوه امیخته بازر
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
deep laid
امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
mixed radix notation
نشان گذاری امیخته مبنا
d. butter
کره اب کرده و امیخته با ارد
mixed mode macro
درشت دستور امیخته باب
neo platonism
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece
مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
law french
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
ingratiatory
طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
imbroglios
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
omnim gatherum
امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
imbroglio
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
kamptulicon
یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
coal
زغال
brushes
زغال
brush
زغال
charry
زغال
charr
زغال
litho crayon
زغال
coal heaver
زغال کش
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
brush ring
حلقه زغال
collector brush
زغال گرداور
pilot brush
زغال راهنما
sugar carbon
زغال قند
dogberry
زغال اخته
coal whipper
زغال کش کشتی
coal hole
زغال دان
coaler
زغال سنگ کش
powdered charcoal
خاکه زغال
coal dust
خاکه زغال
positive brush
زغال مثبت
coal bed
رگه زغال
clutch pilot bearing
زغال کلاچ
charcoal
زغال چوب
brush contact loss
افت زغال
bituminous coal
زغال قیری
cokes
زغال کوک
lignite
زغال قهوهای
coke
زغال کوک
battery carbon
زغال باتری
gleed
زغال سرخ
grounding brush
زغال زمین
lead of brush
پیشرفتن زغال
charred
زغال مانند
charwomen
زغال فروش
charwoman
زغال فروش
brush holder
پایه زغال
brush lag
پس رفتن زغال
coal
زغال کردن
whortle
زغال اخته
brush yoke
یوغ زغال
brush rocker
فنر زغال
coal
زغال سنگ
negative brush
زغال منفی
whort
زغال اخته
brush pressure
فشار زغال
pig tail of brush
سیم زغال
brush pig tail
سیم زغال
lag of brush
پس رفتن زغال
carbon brush
زغال کربنی
charry
زغال مانند
peatery
معدن زغال سنگ
charring
جسم زغال برگشتن
decarbonize
زغال چیزی را گرفتن
chars
جسم زغال برگشتن
cokes
زغال سنگ سوخته
charring
نیمسوز شدن زغال
char
نیمسوز شدن زغال
coke
تبدیل به زغال کردن
chars
نیمسوز شدن زغال
coke
زغال سنگ سوخته
gauze brush
زغال توری شکل
coal tar
قطران زغال سنگ
cokes
تبدیل به زغال کردن
coal gas
گاز زغال سنگ
char
جسم زغال برگشتن
decarbonate
زغال چیزی را گرفتن
coal measures
طبقات زغال خیز
coal field
ناحیه زغال خیز
coal field
کان زغال سنگ
third brush generator
دینام با زغال اضافی
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
charr
تبدیل به زغال کردن
embers
خاکه زغال نیمسوز
ember
خاکه زغال نیمسوز
zinc carbon cell
پیل روی- زغال
brush lead
پیش رفتن زغال
brush friction loss
اتلاف مالشی زغال
briquette
خاک زغال قالبی
blind coal
زغال سنگ بی شعله
bituminous coal
زغال سنگ چاق
coal pit
محل زغال سازی
cinder
زغال نیم سوز
red coals
زغال سرخ یا تابیده
coaly
زغال سنگ دار
cinders
زغال نیم سوز
briquet
خاک زغال قالبی
cornel tree
درخت زغال اخته
coald pit
کود زغال سنگ
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
cornaceous
وابسته بخانواده زغال اخته
blueberries
قره قاط زغال اخته
blueberry
قره قاط زغال اخته
benzole
فراورده قیر زغال سنگ
hewer
کارگر معدن زغال سنگ
fat coal
زغال سنگ قیرداریاچربی دار
flyash
خاکستر حاصل از زغال سنگ
lignite
زغال سنگ چوب نما
goal predicates blackness
زغال از سیاهی خبر میدهد
dogwood
زغال اخته سیاه توسه
keels
کشتی زغال کش عوارض بندری
chauldron
پیمانه زغال برابر1296 لیتر
stone coal
زغال سنگ خشک یا خالص
coaler
وسیله حمل زغال سنگ
breeze-block
خاکه زغال نیمه سوز
keel
کشتی زغال کش عوارض بندری
exhaustable resources
زغال سنگ و سایر مواد کانی
he had a good supply of coal
زغال سنگ کافی ذخیره کرده
cornelian
عقیق جگری درخت زغال اخته
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
duff
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
incorporating mill
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache
رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
anthracite
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com