Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
haycock
کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
Other Matches
hay cock
کومه مخروطی از علف خشک علف
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
cane brake
نوعی ازعلف
weediness
پوشیدگی ازعلف هرزه
normal slump
درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
sponge cake
کیکی که با روغن نباتی درست میشود
sponge cakes
کیکی که با روغن نباتی درست میشود
seidlitz powder
سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
quassia
یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
defects
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting
آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
rope chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
polyconic grid
سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
just in time
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
traces
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
ricked
کومه
stack
کومه
piled
کومه
dollops
کومه
dollop
کومه
heaps
کومه
heaping
کومه
ricks
کومه
pile
کومه
heap
کومه
ricking
کومه
rick
کومه
stacked
کومه
stacks
کومه
rick
کومه کردن
ricked
کومه کردن
stacks
کومه کردن
stacked
کومه کردن
ricking
کومه کردن
ricks
کومه کردن
congeries
انبوه کومه
stack
کومه کردن
haycock
کومه علف
coacervate
کومه شده
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
hay stack
کومه علف خشک
haystacks
کومه علف خشک
wheat stack
خرمن کومه گندم
hayrick
کومه علف خشک
haystack
کومه علف خشک
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
conical
مخروطی
cone
مخروطی
conic
مخروطی
spiry
مخروطی
cone shape
مخروطی
fusiform
مخروطی
cones
مخروطی
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
cone pulley
صفحه مخروطی
cone antenna
انتن مخروطی
conical
مخروطی شکل
paraboloid
قطع مخروطی
taper off
مخروطی شدن
tail cone
دنباله مخروطی
chamfered end
نوک مخروطی
chamfered end
راس مخروطی
reduction crusher
سنگشکن مخروطی
lip angle
زاویه مخروطی
hollow cone charge
خرج مخروطی
nun buoy
بویه مخروطی
cone shaped
مخروطی شکل
conicalness
شکل مخروطی
conical spring
فنر مخروطی
double cone insulator
مقره دو مخروطی
conical scanning
تقطیع مخروطی
exhaust cone
مخروطی اگزوز
conical antenna
انتن مخروطی
gothic arch
طاق مخروطی
fusion cone
مخروطی اتصال
cramwheel
دنده مخروطی
conoid
شبه مخروطی
cone
ساختمان مخروطی
hyperbola
طرح مخروطی
spire
منار مخروطی
conoidal
مخروطی شکل
conoidal
شبه مخروطی
spires
منار مخروطی
conoid
مخروطی شکل
conic section
مقطع مخروطی
conic sections
مقاطع مخروطی
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
bevel gear
چرخ دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning
ماشین تراش مخروطی
countersink
خزینه مخروطی کردن
metal cone tube
لامپ مخروطی فلزی
spires
تاجک مخروطی کلیسا
erlenmeyer flask
تنگ مخروطی ازمایشگاه
conical head lubricating nipple
گریس خور مخروطی
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
strobilus
گل اذین مخروطی شکل
spire
تاجک مخروطی کلیسا
bevel gear
چرخ دندانه مخروطی
helm
[تاج مخروطی کلیسا]
cone crusher
سنگ شکن مخروطی
bevel gearing
گیربکس دنده مخروطی
conifer
که میوه مخروطی دارند
epi
[مناره مخروطی کلیسا]
conifers
که میوه مخروطی دارند
sharpshooter
زنجره دارای سر مخروطی
conical
کله قندی مخروطی
timken bearing
یاطاقان غلطکی مخروطی
cone type face milling cutter
فرز نوع مخروطی
bevel gear drive
جعبه دنده مخروطی
countersink
خزینه دار کردن مخروطی
tepees
خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee
خیمه مخروطی سرخ پوستان
bevel gear planer
دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator
ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
helical tooth bevel gear
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear grinder
دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
double cone
[ابزار بند رومی مخروطی شکل]
stylographic pen
سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
conoid
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
dimpling
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
gutta
تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
wickiup
کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
rods and cones
[in the retina]
یاخته های استوانه ای و مخروطی
[در شبکیه چشم]
bevel gear hob
دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
nose cone
دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
drop
[تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
cone
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones
هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com