English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
haycock کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
Other Matches
hay cock کومه مخروطی از علف خشک علف
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
cane brake نوعی ازعلف
weediness پوشیدگی ازعلف هرزه
normal slump درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
sponge cake کیکی که با روغن نباتی درست میشود
sponge cakes کیکی که با روغن نباتی درست میشود
seidlitz powder سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
quassia یکجور درخت که ازچوب ان داروی تلخی درست میشود
defects آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
rope chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
polyconic grid سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
just in time روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
traces روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
ricked کومه
stack کومه
piled کومه
dollops کومه
dollop کومه
heaps کومه
heaping کومه
ricks کومه
pile کومه
heap کومه
ricking کومه
rick کومه
stacked کومه
stacks کومه
rick کومه کردن
ricked کومه کردن
stacks کومه کردن
stacked کومه کردن
ricking کومه کردن
ricks کومه کردن
congeries انبوه کومه
stack کومه کردن
haycock کومه علف
coacervate کومه شده
error خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
hay stack کومه علف خشک
haystacks کومه علف خشک
wheat stack خرمن کومه گندم
hayrick کومه علف خشک
haystack کومه علف خشک
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
conical مخروطی
cone مخروطی
conic مخروطی
spiry مخروطی
cone shape مخروطی
fusiform مخروطی
cones مخروطی
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
cone pulley صفحه مخروطی
cone antenna انتن مخروطی
conical مخروطی شکل
paraboloid قطع مخروطی
taper off مخروطی شدن
tail cone دنباله مخروطی
chamfered end نوک مخروطی
chamfered end راس مخروطی
reduction crusher سنگشکن مخروطی
lip angle زاویه مخروطی
hollow cone charge خرج مخروطی
nun buoy بویه مخروطی
cone shaped مخروطی شکل
conicalness شکل مخروطی
conical spring فنر مخروطی
double cone insulator مقره دو مخروطی
conical scanning تقطیع مخروطی
exhaust cone مخروطی اگزوز
conical antenna انتن مخروطی
gothic arch طاق مخروطی
fusion cone مخروطی اتصال
cramwheel دنده مخروطی
conoid شبه مخروطی
cone ساختمان مخروطی
hyperbola طرح مخروطی
spire منار مخروطی
conoidal مخروطی شکل
conoidal شبه مخروطی
spires منار مخروطی
conoid مخروطی شکل
conic section مقطع مخروطی
conic sections مقاطع مخروطی
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
bevel gear چرخ دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning ماشین تراش مخروطی
countersink خزینه مخروطی کردن
metal cone tube لامپ مخروطی فلزی
spires تاجک مخروطی کلیسا
erlenmeyer flask تنگ مخروطی ازمایشگاه
conical head lubricating nipple گریس خور مخروطی
conical scanning انتشار مخروطی امواج
strobilus گل اذین مخروطی شکل
spire تاجک مخروطی کلیسا
bevel gear چرخ دندانه مخروطی
helm [تاج مخروطی کلیسا]
cone crusher سنگ شکن مخروطی
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
conifer که میوه مخروطی دارند
epi [مناره مخروطی کلیسا]
conifers که میوه مخروطی دارند
sharpshooter زنجره دارای سر مخروطی
conical کله قندی مخروطی
timken bearing یاطاقان غلطکی مخروطی
cone type face milling cutter فرز نوع مخروطی
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
countersink خزینه دار کردن مخروطی
tepees خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee خیمه مخروطی سرخ پوستان
bevel gear planer دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
bevel gear generator ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
helical tooth bevel gear چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear grinder دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
double cone [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
stylographic pen سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
conoid [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
dimpling پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
gutta تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
wickiup کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
rods and cones [in the retina] یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
bevel gear hob دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
nose cone دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
cone هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cones هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
bezel حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
town fog نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
masters و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com