English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English Persian
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
Search result with all words
iceberg توده یخ شناور
icebergs توده یخ شناور
sudd توده شناور علف و نی که دررود نیل مانع کشتیرانی میشود
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floated شناور شدن شناور بودن
float شناور شدن شناور بودن
floats شناور شدن شناور بودن
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
vessels شناور
afloat شناور
buoyant شناور
floating fundation پی شناور
flying bridge پل شناور
nectonic شناور
above water <adj.> شناور
floats شناور
vessel شناور
free swimming شناور
floaty شناور
ballcock شناور
floating bridge پل شناور
pontoons پل شناور
floating شناور
float bridge پل شناور
drift ice یخ شناور
bouyant foundation پی شناور
ballcocks شناور
on the float شناور
pontoon پل شناور
float شناور
pack ice یخ شناور
floated شناور
lifebuoys گوی شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
bouyant foundation پایه شناور
plunger پیستون شناور
floe تخته یخ شناور
bouyancy pump پمپ شناور
phytoplankton گیاهان شناور
pontoons طراده شناور
plunger piston پیستون شناور
carburetor float شناور کاربراتور
plunge valve سوپاپ شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
pontoon اسکله شناور
swims شناور شدن
lifebuoy گوی شناور
pontoon طراده شناور
swim شناور شدن
pontoons اسکله شناور
plungers پیستون شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
floating charactep دخشه شناور
wafted شناور ساختن
floating audress نشانی شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floater جسم شناور
float well چاه شناور
float valve دریچه شناور
float test ازمون شناور
float into position شناور شدن
float guage اشل شناور
waft شناور ساختن
drifting mine مین شناور
dipping varnish لاک شناور
dipping enamel لعاب شناور
fluxed electrode الکترود شناور
wafting شناور ساختن
floating dock حوض شناور
immersion thermometer دماسنج شناور
nekton جانور شناور
natatores مرغان شناور
life bouy رهنمای شناور
levitative شناور در هوا
ice field یخزار یخ شناور
boom دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
booming دستگاه شناور
booms دستگاه شناور
floating point ممیز شناور
floating point با ممیز شناور
floating mine مین شناور
wafts شناور ساختن
floating gyro ژایرو شناور
floating grid شبکه شناور
dipped electrode الکترود شناور
baying پل رابط در پل شناور
floated شناور شدن
vessel یگان شناور
float شناور بودن
buoy رهنمای شناور
float شناور شدن
vessels یگان شناور
floated شناور بودن
buoys رهنمای شناور
floats شناور بودن
bayed پل رابط در پل شناور
floats شناور شدن
bay پل رابط در پل شناور
barges تراده شناور
buoying شناور ساختن
buoying جسم شناور
buoying رهنمای شناور
buoyed راهنمای شناور در اب
buoyed شناور ساختن
buoyed جسم شناور
buoyed رهنمای شناور
buoy راهنمای شناور در اب
buoying راهنمای شناور در اب
buoys جسم شناور
buoy جسم شناور
barged تراده شناور
barge تراده شناور
buoys راهنمای شناور در اب
buoys شناور ساختن
buoy شناور ساختن
oil slicks نفت شناور
adrift شناور مهارشده
antisurface ضد ناوهای شناور
oil slick نفت شناور
submersible pump پمپ شناور
bays پل رابط در پل شناور
submergible pump پمپ شناور
zooplankton جانوران شناور
wreck شناور غرق شده
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
power driven vessel یگان شناور موتوری
wrecking شناور غرق شده
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
wrecks شناور غرق شده
rafts دسته الوار شناور بر اب
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
submersible غوطه ور شناور زیرابی
snagline mine مین با شاخک شناور
short scope buoy بویه شناور قائم
back float شناور شدن روی اب
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating base پایگاه شناور دریایی
raft دسته الوار شناور بر اب
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
poppers طعمه شناور ماهیگیری
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
light buoy راهنمای شناور چراغدار
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
floated روی اب نگهداشتن شناور
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
popper طعمه شناور ماهیگیری
natant شناور یامتحرک دراب
floats روی اب نگهداشتن شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
buoyant mine case جعبه مین شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
bottom mine مین شناور عمقی
watching mine مین شناور در سطح اب
floating point rutine روال ممیز شناور
float روی اب نگهداشتن شناور
plunge battery باتری با الکترد شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
drifted جسم شناور برف باداورده
drifting جسم شناور برف باداورده
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
drift جسم شناور برف باداورده
hovered پلکیدن شناور واویزان بودن
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
hovers پلکیدن شناور واویزان بودن
chess سطح شیب دار پل شناور
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
drifts جسم شناور برف باداورده
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
lily pad برگ شناور زنبق ابی
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
float شناور ساختن روی اب ایستادن
release sinker رها کننده مین شناور
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
spur shore دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
phytoplankton زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
zooplankton جانور ریز شناور برسطح دریا
float شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats شناور ساختن در هوا معلق بودن
float جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
jelly fish float شناور شدن در اب با دست وپای دراز
floated شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
bays قسمتی از پل شناور که بین دو پانتون قرار دارد
rod float تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com