Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 49 (6 milliseconds)
English
Persian
minim
کوچکترین ذره
minims
کوچکترین ذره
Search result with all words
minimum
کوچکترین مقدار چیزی
floppy discs
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disks
کوچکترین فضا روی دیسک
colour
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colours
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
available
کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
sector
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
picture
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
least
کوچکترین
element
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
ascend
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascends
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
floppies
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy
کوچکترین فضا روی دیسک
atom
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
pennies
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
penny
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
bit
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
bits
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
azimuth resolution
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
best fit
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
biting angle
کوچکترین زاویه اصابت
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
juniority
کوچکترین
least squares
کوچکترین مربعات
light quantum
کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
lowest common multiple
کوچکترین مضرب مشترک
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
picture element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
taxeme
کوچکترین واحد ساختمان لغوی
taxeme
کوچکترین قسمت صرف ونحوی کلمه
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com