Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (17 milliseconds)
English
Persian
miniaturization
کوچک سازی
Search result with all words
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
packing
برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
packing
قرار دادن حجم زیاده داده در فضاهای ذخیره سازی کوچک
electrostatic
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
minimization
کوچک شماری کمینه سازی
small scale integration
مجتمع سازی در مقیاس کوچک
ssi
Integartion Scale Small مجمتع سازی در مقیاس کوچک
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
micro
کوچک
bantams
کوچک
bantam
کوچک
venule
رگ کوچک
little
کوچک
smaller
کوچک
petty
کوچک
minus cule
کوچک
small fry
کوچک
tiddly
کوچک
small
کوچک
ponceau
پل کوچک
plumule
پر کوچک
plumelet
پر کوچک
micros
کوچک
cerebellum
مخ کوچک
half pint
کوچک
smallest
کوچک
pillule
حب کوچک
fractional
کوچک
culverts
پل کوچک
culvert
پل کوچک
weeny
کوچک
weeniest
کوچک
weenier
کوچک
exiguousness
کوچک
minor
کوچک
pint size
کوچک
diminutive
کوچک
weensy
کوچک
thumbnails
کوچک
minute
کوچک
thumbnail
کوچک
gracile
کوچک
whiffet
سگ کوچک
dimmers
کوچک
pilule
حب کوچک
puny
کوچک
tiddlier
کوچک
canis minor
سگ کوچک
ickle
کوچک
short ton
تن کوچک
minuscule
کوچک
dinky
کوچک
tiddliest
کوچک
runty
کوچک
seed bud
پر کوچک
fortalice
دژ کوچک
imminution
کوچک
canis minoris
سگ کوچک
floret
گل کوچک
petit
کوچک
pipsqueaks
کوچک
pint-size
کوچک
pipsqueak
کوچک
miniaturising
کوچک کردن
oliver
چکش کوچک
miniaturizing
کوچک کردن
microstomous
کوچک دهان
miniaturize
کوچک کردن
miniaturizes
کوچک کردن
pint sized
ناچیز کوچک
dickey
پرنده کوچک
trap
محوطه کوچک
winglet
بال کوچک
circlets
دایره کوچک
pouch
کیسه کوچک
pouches
کیسه کوچک
circlet
دایره کوچک
speckle
لکه کوچک
smallholding
زمین کوچک
spherule
گوی کوچک
spherule
کره کوچک
sparklet
جرقه کوچک
smallholdings
زمین کوچک
minor repair
تعمیرات کوچک
minim
هرچیز کوچک
prigs
میخ کوچک
flaked
تکه کوچک
flaking
تکه کوچک
sprigs
شاخه کوچک
cascade
ابشار کوچک
cascaded
ابشار کوچک
cascades
ابشار کوچک
cascading
ابشار کوچک
sprig
شاخه کوچک
guidon
پرچم کوچک
guiden
پرچم کوچک
whips
تاکل کوچک
whipped
تاکل کوچک
flake
تکه کوچک
wisp
بقچه کوچک
gurry
دژ یا قلعه کوچک
wagonette
واگن کوچک
miniaturises
کوچک کردن
hamulus
قلاب کوچک
miniaturised
کوچک کردن
spiculum
نیزه کوچک
patella
طشت کوچک
patellae
طشت کوچک
prig
میخ کوچک
minims
هرچیز کوچک
aiming stake
شاخص کوچک
onager
گورخر کوچک
wisps
بقچه کوچک
whip
تاکل کوچک
minor port
بندر کوچک
dismissive
کوچک انگار
squirting
فواره کوچک
squirts
فواره کوچک
handbag
چمدان کوچک
handbags
چمدان کوچک
small gross
قراص کوچک
twig
: شاخه کوچک
small intestine
روده کوچک
twigs
: شاخه کوچک
small detail
جزء کوچک
cracker
کلوچه کوچک
crackers
کلوچه کوچک
lap-top
کامپیوتر کوچک
diskette
دیسک کوچک
little fingers
انگشت کوچک
squirted
فواره کوچک
minicomputer
کامپیوتر کوچک
teenier
کوچک ناچیز
atrophies
کوچک شدن
dismissive
کوچک انگارانه
atrophy
کوچک شدن
atrophying
کوچک شدن
shrunken
کوچک شدن
minify
کوچک کردن
plaque
صفحه کوچک
plaques
صفحه کوچک
squirt
فواره کوچک
teeny
کوچک ناچیز
hurst
تپه کوچک
teeniest
کوچک ناچیز
atrophied
کوچک شدن
abject
کوچک کردن
minibuses
اتوبوس کوچک
petit-four
کیک کوچک
gulleys
دره کوچک
jaunts
مسافرت کوچک
hillman
تپه کوچک
in miniature
بطور کوچک
jaunt
مسافرت کوچک
short castling
قلعه کوچک
dicky
پرنده کوچک
incidentals
چیزهای کوچک
nutlet
فندق کوچک
sparklet
برق کوچک
punnets
زنبیل کوچک
gully
دره کوچک
minor diameter
قطر کوچک
minor exchange
تفاوت کوچک
isle
جزیره کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com