English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English Persian
dummies کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
Other Matches
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
heavy bag کیسه شن تمرین بوکس
big bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bag کیسه شن تمرین بوکس
punching bags کیسه شن تمرین بوکس
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
lacrosse بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
spool قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
spools قرقره استوانهای برای پیچیدن نخ ماهیگیری
burn امتیاز گرفتن از حریف
burns امتیاز گرفتن از حریف
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
tackled ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
armlock گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
tackles ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
tackle ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
set up جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
olympic lift and cross face گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
patch محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
batting cage حصار توری برای تمرین بیس بال
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
eye-form [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
roadwork تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
deke گول زدن حریف برای تغییرمحل
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
dry sum تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
flea flicker پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengage رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
basket hanger بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
covered گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jiujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jujitsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
poke check فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
jiujutsu مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
appeal play تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
practice plug وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
standstill در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
sacked کیسه خواب کیسه سربازی
sack کیسه خواب کیسه سربازی
marsupium کیسه جانوار کیسه دار
sacker کیسه پرکن کیسه ساز
sacks کیسه خواب کیسه سربازی
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
ponying همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
obstruction خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
glided حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
BNC connector متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
lawn bowling point یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
guards چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
emergency drill تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
enlists برای سربازی گرفتن
enlist برای سربازی گرفتن
enlisting برای سربازی گرفتن
to borrow for ... weeks برای ... هفته قرض گرفتن
catch at برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus برای گرفتن اتوبوس دویدن
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescope وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance مسافت دید برای سبقت گرفتن
telescopes وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
To have design on someone . To malign someone . برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
bass bug حشره برای گرفتن ماهی خاردار
moved مانوور برای گرفتن نفر جلو
to hog <idiom> بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
put to the question برای گرفتن اعتراف زجر دادن
move مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
moves مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
gigs نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
carrying گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carries گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
burdended فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
blitzed حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dead letter box فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disabling دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzes حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disables دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
blitzing حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
shut out <idiom> مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disable دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
aligns ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
pass pattern مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
provisor کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligned ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
align ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
aligning ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
cylinderical استوانهای
cylindrical استوانهای
cylindric استوانهای
cylindrically استوانهای
kill off سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
drum controller نافم استوانهای
drum magazine مخزن استوانهای
shaft محور استوانهای
drum plotter رسام استوانهای
induction cylinder اهنربای استوانهای
drum switch جابجاگر استوانهای
shaft میله استوانهای
drum turret سر رولور استوانهای
core sample نمونه استوانهای
can buoy بویه استوانهای
cylinderical fit رابط استوانهای
cylindrical lens عدسی استوانهای
drum armature ارمیچر استوانهای
cylindrical armature ارمیچر استوانهای
shafts میله استوانهای
shafts محور استوانهای
crown saw اره استوانهای
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
circular type gates دریچههای نوع استوانهای
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
top hat کلاه مردانه استوانهای
drum pump پمپ استوانهای شکل
prill قرص استوانهای شکل
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
top hats کلاه مردانه استوانهای
shaft furnace کوره استوانهای شکل
cylindrical faceplate صفحه استوانهای تلویزیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com