English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
swim bladder کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
Other Matches
fyke کیسه ماهی گیری
pockets کیسه هوایی
pocket کیسه هوایی
fish-bladder [تزئینی شبیه کیسه ماهی باد شده]
eye-form [شکل کیسه ماهی برای عبور نازک نور]
hair [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
line up billiard بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
fog lookouts دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
marsupium کیسه جانوار کیسه دار
sacker کیسه پرکن کیسه ساز
sack کیسه خواب کیسه سربازی
sacked کیسه خواب کیسه سربازی
sacks کیسه خواب کیسه سربازی
bladders مثانه
cysts مثانه
cyst مثانه
bladder مثانه
urinary bladder مثانه
vesica مثانه
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
cystotomy مثانه بری
cystitis اماس مثانه
cystocele فتق مثانه
cystoscope مثانه بین
bladder stone سنگ مثانه
cystoid مانند مثانه
turbocharger گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
gravel سنگ مثانه سنگریزه
bladdery شبیه مثانه یابادکنک
bladdery دارای مثانه یا بادکنک
vesical calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
turbojet توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
lithontriptic سنگ ابدان رااب میکندمحلل سنگ مثانه
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air blast هوای دم
petticoatsfever هوای زن
moist air هوای تر
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
hydatid کیسه اب
pouches کیسه
purses کیسه
pursing کیسه
pursed کیسه
icebag کیسه یخ
sandbag کیسه شن
purse کیسه
bladders کیسه
bladder کیسه
water bag کیسه اب
purseful کیسه
valise کیسه
sacs کیسه
pouch کیسه
cyst کیسه
sac کیسه
valises کیسه
cysts کیسه
ballast کیسه شن
sinus کیسه
ice cap کیسه یخ
ice-cap کیسه یخ
cod کیسه
sandbags کیسه شن
ice-caps کیسه یخ
sandbagging کیسه شن
sandbagged کیسه شن
vesicle کیسه
bagging کیسه
bagful یک کیسه
money bag کیسه
theca کیسه
bags کیسه
sinuses کیسه
lyster bag کیسه اب
bag کیسه
pickpockrt کیسه بر
vesica کیسه
saddle bag کیسه اب
bourse کیسه
sacked کیسه
sacks کیسه
sack کیسه
humid air هوای شرجی
compressed air هوای متراکم
humid air هوای نمناک
swelters هوای گرم
heavy weather هوای طوفانی
sweltered هوای گرم
swelter هوای گرم
queen's weather هوای باز
foul weather هوای خراب
In the open air. در هوای آزاد.
forced draft هوای با فشار
liquid air هوای مایع
foul weather هوای نامساعد
drippy هوای گرفته
emergency air هوای اضطراری
exhaust air هوای خروجی
heavy weather هوای خراب
secondry air هوای ثانویه
dead air هوای راکد
air breathing هوای تنفسی
out of doors در هوای ازاد
open air در هوای ازاد
blast roasting تشویه با هوای دم
airs هوای دم هوا
agglutinant هوای التیام
marsh malaria هوای مردابی
aired هوای دم هوا
air هوای دم هوا
compressed air هوای فشرده
passion هوای نفس
intake air هوای ورودی
raininess هوای بارانی
low air pressure فشار هوای کم
marine climate اب و هوای دریایی
adverse weather هوای نامساعد
the open هوای ازاد
circulationg air هوای در گردش
out of door در هوای ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com