English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
ox lip گاو زبان پیوندی
Other Matches
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
cross پیوندی
cross bred پیوندی
crosser پیوندی
linked پیوندی
crosses پیوندی
crossest پیوندی
interrelation هم پیوندی
crossbred پیوندی
symphyseal پیوندی
hybrid پیوندی
grafts گیاه پیوندی
multivincular چندین پیوندی
graft copolymer همبسپار پیوندی
hybrid گیاه پیوندی
grafted گیاه پیوندی
bonding orbital اوربیتال پیوندی
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
bonding electrons الکترونهای پیوندی
binding energy انرژی پیوندی
graft گیاه پیوندی
antibonding orbital اوربیتال ضد پیوندی
linkage parameter پارامتر پیوندی
linkage loader بارکننده پیوندی
linked list لیست پیوندی
linkage به هم پیوستگی پیوندی
linking loader بارکننده پیوندی
exogamy برون پیوندی
linkage editor ویراستار پیوندی
linkages به هم پیوستگی پیوندی
connective ربط پیوندی
bonding molecular orbital اوربیتال مولکولی پیوندی
double linked list لیست پیوندی مضاعف
hybridize گیاه پیوندی باراوردن
multilinked list لیست چند پیوندی
rhinoplasty جراحی پیوندی بینی
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
multivalve چنذ لختی صدف پیوندی
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
exogamous وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
hdic کنترل پیوندی دادههای سطح بالا
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
ca Arrangment Connecting ارایش و ترتیب به صورت پیوندی و متصل
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
nil pointer اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
glib چرب زبان زبان دار
Arabic زبان تازی زبان عربی
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
white heart cherry گیلاس درشت گیلاس پیوندی
shared electrons الکترونهای پیوندی الکترونهای مشترک
bucket قوس پیوند قوس پیوندی
buckets قوس پیوند قوس پیوندی
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
sarcoma تومور بدخیم بافت پیوندی تومور بدخیم نسج همبند تومور سرطانی
languages زبان ها
tongues زبان
language lab زبان
language زبان
c++ زبان ++C
report progarm generator زبان ار- پی- جی
tongue زبان
glossa زبان
rpg language زبان ار پی جی
abusers بد زبان
abuser بد زبان
tongue [language] زبان
language زبان
apt language زبان ای پی تی
languages زبان
apl language زبان ای پی ال
two tongued زبان
tongueless بی زبان
grss language زبان جی پی اس اس
hound's tongue سگ زبان
as one man با یک زبان
zibet زبان هندی
computer language زبان کامپیوتر
computer oriented language زبان کامپیوترگرا
erse زبان گالی
baby-talk زبان بچهگانه
estonian زبان استونی
flemish زبان فلاندرز
fabricated language زبان ساختگی
dumb language زبان حال
declarative language زبان تشریحی
dancing language زبان رقص
dactylology زبان انگشتی
czech زبان چکوسلواکی
control language زبان کنترل
decompilation به زبان اصلی
cypriot زبان قبرس
design language زبان طراحی
cryptologic زبان رمز
dysphasia زبان پریشی
english speaking انگلیسی زبان
enquiry language زبان پرس و جو
equivocator زبان باز
dumb language زبان بی زبانی
conversational language زبان محاورهای
declarative language زبان اعلانی
comit language زبان کامیت
sign languages زبان اشاره
accadian زبان اکد
Chinese زبان چینی
acrimoniousness زخم زبان
Afghan زبان افغانی
algebraic language زبان جبری
algol زبان الگول
algol 0 زبان الگول 06
algorithmic language زبان الگوریتمی
ambiguous language زبان مبهم
an abusive bellow شخص بد زبان
an busive bellow شخص بد زبان
aphasia زبان پریشی
sign languages زبان علامات
sign language زبان اشاره
sign language زبان علامات
linguistics علم زبان
philology علم زبان
philology زبان شناسی
Celtic زبان سلتی
British زبان انگلیسی
Dutch زبان هلندی
tartar زبان تاتاری
tartars زبان تاتاری
jargon زبان حرفهای
jargon زبان فنی
idiom زبان ویژه
idioms زبان ویژه
mnemonic language زبان یادمان
application oriented language زبان کاربردی
charlatanism زبان بازی
charlatanry زبان بازی
cobol زبان کوبول
She has a vicious tongue . بد زبان است
command language زبان فرماندهی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
commerical language زبان تجاری
common language زبان عمومی
common language زبان مشترک
compile language زبان کامپایل
compiler language زبان همگردانی
brickbat زخم زبان
bengali زبان بنگاله
basic language زبان بیسیک
aramaean زبان باستانی
aramaic زبان ارامی
armenian زبان ارمنی
artificial language زبان مصنوعی
aryan زبان اریایی
assembly language زبان همگذاری
assembly language زبان اسمبلی
assyrian زبان اشوری
avestan زبان اوستایی
baluchi زبان بلوچی
computer language زبان کامپیوتری
natural language زبان طبیعی
tongue tied زبان بسته
pascal language زبان پاسکال
philologer زبان شناس
philologically زبان شناختی
philologist زبان شناس
pl. language زبان پی ال وان
pl/ زبان پی ال وان
portugese زبان پرتغالی
portuguese زبان پرتقالی
procedural language زبان رویهای
program language زبان برنامه
protolanguage زبان قدیمی
pseudolanguage شبه زبان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com