Dictiornary-Farsi | گذرگاه همکف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 128 (7 milliseconds)

English	Persian
level crossing	گذرگاه همکف
level crossings	گذرگاه همکف


Other Matches

overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
flush shoulder	شانه همکف
flush kerb	جدول همکف
ground floor	طبقه همکف زمین
ground floor	طبقه همکف ساختمان
ground floor	اشکوب همکف زمین
flush kerb	لبه همکف لبه پوشیده
causeway	گذرگاه
defiling	گذرگاه
defiles	گذرگاه
defiled	گذرگاه
defile	گذرگاه
causeways	گذرگاه
passageways	گذرگاه
roads	گذرگاه
road	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
pathways	گذرگاه
pathway	گذرگاه
crossing	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bypass	گذرگاه
gang way	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferried	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
passageway	گذرگاه
passes	گذرگاه
gateway	گذرگاه
bussing	گذرگاه
busses	گذرگاه
bussed	گذرگاه
allure	گذرگاه
alura	گذرگاه
buses	گذرگاه
alure	گذرگاه
bused	گذرگاه
ailure	گذرگاه
bus	گذرگاه
passages	گذرگاه
gateways	گذرگاه
passage	گذرگاه
run way	گذرگاه
passed	گذرگاه
passage way	گذرگاه
pass	گذرگاه
paths	گذرگاه
path	گذرگاه
busing	گذرگاه
motor path	گذرگاه حرکتی
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
bus driver	محرک گذرگاه
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
cart crossing	گذرگاه ارابه
bus system	سیستم گذرگاه
by pass	گذرگاه فرعی
control bus	گذرگاه کنترل
data bus	گذرگاه داده
shaft tunnel	گذرگاه شفت
internal bus	گذرگاه داخلی
storm lane	گذرگاه طوفان
system bus	گذرگاه سیستم
shaft tunnel	گذرگاه محور
traject	عبور گذرگاه
aisle	گذرگاه طولی
nerve path	گذرگاه عصبی
fishway	گذرگاه ماهی
exhaust passage	گذرگاه خروجی
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
beach exit	گذرگاه ساحلی
arcade	گذرگاه طاقدار
channel	گذرگاه ابی
channeling	گذرگاه ابی
channelled	گذرگاه ابی
channels	گذرگاه ابی
gangway	راهرو گذرگاه
gangways	راهرو گذرگاه
channeled	گذرگاه ابی
narrows	گذرگاه تنگ
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
association pathway	گذرگاه ارتباطی
archway	گذرگاه طاقدار
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
archways	گذرگاه طاقدار
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی