English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (23 milliseconds)
English Persian
to i. light from anything گذر کردن روشنایی
Search result with all words
flash روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
illumination روشن کردن منطقه روشنایی
illuminations روشن کردن منطقه روشنایی
course light روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
Other Matches
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
lighting روشنایی
illumination روشنایی
peeping روشنایی کم
peeps روشنایی کم
luminance روشنایی
lightness روشنایی
clearness روشنایی
peep روشنایی کم
illuminations روشنایی
rushlight روشنایی کم
night light روشنایی شب
luminouity روشنایی
luminosity روشنایی
light روشنایی
peeped روشنایی کم
electric lighting روشنایی
lightest روشنایی
lighted روشنایی
glare روشنایی زننده
lighting switch کلید روشنایی
lighting source منبع روشنایی
indirect lighting روشنایی غیرمستقیم
lighting set دستگاه روشنایی
lighting scheme ترتیب روشنایی
lighting plant تاسیسات روشنایی
lighting outlet خروجی روشنایی
lighting mains خط روشنایی اصلی
lighting line سیم روشنایی
lighting unit واحد روشنایی
optics علم روشنایی
candlelight روشنایی شمع
glared روشنایی زننده
luminance decay کم شدن روشنایی
glares روشنایی زننده
incandescent lamp لامپ روشنایی
ray روشنایی تشعشع
luminance channel کانال روشنایی
luminous efficiency ضریب روشنایی
lighting feeder تهیه روشنایی
looms هاله روشنایی
direct lighting روشنایی مستقیم
light adaptation انطباق با روشنایی
loom هاله روشنایی
flashes روشنایی مختصر
flashed روشنایی مختصر
lambert واحد روشنایی
room lighting روشنایی اطاق
flash روشنایی مختصر
search light illumination روشنایی با نورافکن
artifical light روشنایی مصنوعی
asterism روشنایی و نور
fluorescent light روشنایی فلورسنت
intensity level سطح روشنایی
intensity of illumination شدت روشنایی
gaslight روشنایی گاز
light brightness control کنترل روشنایی
lighting control کنترل روشنایی
brightness control پیچ روشنایی
decorative ligthing روشنایی تزیینی
looming هاله روشنایی
lighting engineering مهندسی روشنایی
lighting engineering تکنیک روشنایی
lighting effect اثر روشنایی
lighting battery باتری روشنایی
light point منبع روشنایی
light meter روشنایی سنج
full beam spread باندکامل روشنایی
light gap فاصله روشنایی
light fluctuation نوسان روشنایی
light control کنترل روشنایی
loomed هاله روشنایی
brightness signal پیام روشنایی
light conditions نسبتهای روشنایی
ligting conditions نسبتهای روشنایی
country life زندگی روشنایی
illumniation aperture روزنه روشنایی
illuminating beam پرتو روشنایی
illuminating device تجهیزات روشنایی
illuminating engineering مهندسی روشنایی
photology دانش روشنایی
illuminating engineering تکنیک روشنایی
illuminating fixture لوازم روشنایی
incandescence روشنایی سیمابی
photometer روشنایی سنج
illuminating gas گاز روشنایی
illuminating system سیستم روشنایی
illumination change تعویض روشنایی
illumination method روش روشنایی
illuminating aperture روزنه روشنایی
illuminance شدت روشنایی
emergency lighting روشنایی اضطراری
luminosity بازده روشنایی
street lighting روشنایی خیابان
electric light روشنایی برقی
continuous illumination روشنایی مداوم
constant luminance روشنایی ثابت
sustained illumination روشنایی مداوم
lighting transformer مبدل روشنایی
sustained illumination روشنایی پایدار
glimmer روشنایی ضعیف
glimmering روشنایی ضعیف
phot واحد روشنایی
glimmerings روشنایی ضعیف
glimmered روشنایی ضعیف
earth shine روشنایی خاکستری
illumination method سبک روشنایی
luminous flux فلوی روشنایی
luminous flux شار روشنایی
glimmers روشنایی ضعیف
illumination شدت روشنایی
luminous intensity شدت روشنایی
lux meter روشنایی سنج
phosphorescence روشنایی شب تابی
illuminations شدت روشنایی
ceiling light روشنایی سقفی
luminous efficiency راندمان روشنایی
luminous flux شاره روشنایی
luminous power قوه روشنایی
illuminator دستگاه روشنایی
earth light روشنایی خاکستری
illuminator وسیله روشنایی
image brightness روشنایی تصویر
at first light در اولین روشنایی روز
neon شبیه روشنایی نئون
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
over expose زیاد روشنایی دادن
front lighting روشنایی جلو ساختمان
lambent دارای روشنایی ملایم
lucifugous گریزان از روشنایی روز
gas light نور یا روشنایی گازی
gas lights نور یا روشنایی گازی
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
zodiacal light روشنایی صبح کاذب
train lighting battery باتری روشنایی ترن
lighting cable کابل نور روشنایی
lighting equipments الات و ادوات روشنایی
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
lighting سیستم روشنایی ماشین
sensitive to light حساس نسبت به روشنایی
photomrtry سنجش شدت روشنایی
illumination plan طرح روشنایی منطقه
illumination photometer شدت روشنایی سنج
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
lighting point محل یا نقطه روشنایی
lighting hours زمان روشنایی یا سوختن
photothermic مربوط به گرماو روشنایی
paraselene روشنایی اطراف هاله ماه
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
photorealistic که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
ligting conditions شرایط روشنایی نسبتهای نور
light is necessary to life روشنایی لازمه زندگی است
intensity amplifier تقویت کننده شدت روشنایی
photodynamic اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photodynamics اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photogenic ایجاد شده در اثرنور و روشنایی
lambency ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
photothropism جنبش در تحت تاثیر روشنایی
continuous illumination روشنایی پایدار منطقه رزم
will o the wisp روشنایی مردابی فانوس شیطان
will o the wisp روشنایی کاذب درباغ سبز
lumen واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
phot واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
light is necessary to life روشنایی برای زندگی لازم است
nit واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
icebink روشنایی که دراثرانعکاس نور یخ درافق پیدامیشود
nits واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
photoconductive مادهای که مقاومت الکتریکی ان با شدت روشنایی تغییرمیکند
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
sidelight اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
photoglyph صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
sidelights اطلاعات ضمنی وفرعی روشنایی غیر مستقیم
photosynthesis ایجاد وتشکیل موادالی در گیاهان بکمک روشنایی
rushlight چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
footcandle واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
image [برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر]
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
images برای تغییر شدت روشنایی یا میزان جذابیت تصویر
tromsillumination معاینه اندامی بوسیله انداختن روشنایی زیاد بر روی ان
phosphene حلقههای روشنایی که ازفشردن تخم چشم دیده میشود
mithra نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
corposant گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
paraheliotropism موازی شدن برگ با پرتوافتاب برای نگرفتن روشنایی زیاد
optophone الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
airglow روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
picture element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
ether جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com