Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
compass azimuth
گرای قطب نمای کشتی
Other Matches
transit bearing
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
deviascope
قطب نمای کشتی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
skeptic
شک گرای
heliotrope
افتاب گرای
egalitarian
تساوی گرای
centralists
مرکز گرای
communalist
اشتراکی گرای
theist
یزدان گرای
centralist
مرکز گرای
extrovert
برون گرای
unitarian
توحید گرای
ultramodernist
فرانو گرای
true azimuth
گرای حقیقی
oxyphile
اسید گرای
oxyphil
اسید گرای
theocentric
خدا گرای
socialists
جامعه گرای
compass azimuth
گرای مغناطیسی
nationalist
ملت گرای
nationalists
ملت گرای
segregationist
جدایی گرای
progressivist
پیشرفت گرای
doctrinaire
ایین گرای
halophile
ابشور گرای
grid azimuth
گرای شبکه
saprophytic
پوده گرای
ruralist
روستا گرای
separatist
جدا گرای
evolutionist
فرگشت گرای
solipsist
نفس گرای
compass direction
گرای مغناطیسی
feudal
تیول گرای
grid bearing
گرای شبکه
dermotropic
پوست گرای
photophilic
نور گرای
pneumotropic
ریه گرای
incalescent
گرما گرای
equalitarian
تساوی گرای
relative bearing
گرای نسبی
realistically
راستین گرای
materialists
ماده گرای
assumed azimuth
گرای فرضی
realist
تحقق گرای
capitalist
سرمایه گرای
lipophilic
چربی گرای
realists
تحقق گرای
realists
راستین گرای
nudist
برهنگی گرای
meliorist
بهبود گرای
magnetic azimuth
گرای مغناطیسی
realist
راستین گرای
unitary
توحید گرای
individualists
فرد گرای
individualist
فرد گرای
realistic
تحقق گرای
realistic
راستین گرای
realistically
تحقق گرای
materialist
ماده گرای
capitalists
سرمایه گرای
extroverts
برون گرای
militarist
جنگ گرای
back azimuth method
گرای وارونه
escapist
گریز گرای
escapists
گریز گرای
impressionist
برداشت گرای
sectarian
فرقه گرای
impressionists
برداشت گرای
pragmatist
مصلحت گرای
militarists
جنگ گرای
socialist
جامعه گرای
supremacists
برتری گرای
supremacist
برتری گرای
structuralists
ساخت گرای
structuralist
ساخت گرای
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
hygrophyte
گیاه رطوبت گرای
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
visionaries
الهامی رویا گرای
visionary
الهامی رویا گرای
reactionaries
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
مخالفت گرای بی منطق
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
azimuth angle
زاویه گرای نجومی هواپیما
closing azimuth error
اشتباه گرای بستن پیمایش
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
azimuth
گرای نجومی راس القدم
back azimuth method
گرای معکوس در اخراج اشعه
imperialistic
استعمار گرای بهره جویانه
conversion angle
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
traditionalists
پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth
گرای روانه کردن لوله توپ
quixotic
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
traditionalist
پیرو روایات وسنن سنت گرای
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
facade
نمای سر در
fanades
نمای سر در
facades
نمای سر در
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
militarists
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
linear perspective
نمای خطی
frontages
نمای ساختمان
frontispiece
نمای سردر
auxiliary view
نمای کمکی
alternating perspective
نمای متناوب
aerial perspective
نمای هوایی
mantlepieces
نمای بخاری
mantelpieces
نمای بخاری
mantelpiece
نمای بخاری
fanades
نمای خارجی
facades
نمای خارجی
frontage
نمای ساختمان
brick facing
نمای اجری
chimneypiece
نمای بخاری
full view
نمای روبرو
full view
نمای تمام رخ
front view
نمای جلو
front view
نمای جلویی
fore front
نمای اصلی
end gable
نمای جانبی
east elevation
نمای غربی
downstream face
نمای پایاب
inclined face of dam
نمای مایل سد
incrustation
نمای مرمر
incrustment
نمای مرمر
close up view
نمای کلوزاپ
display image
نمای تصویر
contour
نمای کرانی
landscaped
نمای زمین
landscapes
نمای زمین
rear sight
نمای پشت
faces
نمای خارجی
face
نمای خارجی
city view
نمای شهر
front
نمای ساختمان
sectional view
نمای برشی
side view
نمای جانبی
side view
نمای پهلویی
landscape
نمای زمین
landscaping
نمای زمین
top view
نمای فوقانی
two tower facade
نمای دو برجی
theoretical mode
نمای نظری
upstream face
نمای سراب
waterproofing upstream face
پوشش نمای سر اب
facade
نمای خارجی
side view
نمای جنبی
plan view
نمای بالا
facade
نمای خارجی
outlines
نمای کلی
outlining
نمای کلی
outlined
نمای کلی
front
نمای جلو
front
نمای ساختمان
outside view
نمای خارجی
fronting
نمای جلو
outline
نمای کلی
fronting
نمای ساختمان
partial view
نمای جزیی
frontispieces
نمای سردر
moment index
نمای گشتاور
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
introverts
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introvert
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
tableau
دور نمای نقاشی
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com