English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
composite squadron گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
Other Matches
armored cavalry سوار زرهی
cavalry سوار زرهی
helicopter team تیم سوار بر هلی کوپتر
dragons گردان سوار اسبی
dragon گردان سوار اسبی
squadron گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
squadrons گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
armor protection حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
co ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embarked سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
cavalry سوار نظامی سوار اسبی
choppers هلی کوپتر
chopper هلی کوپتر
rmour زرهی
armorial زرهی
armoring زرهی
antitank ضد زرهی
armored زرهی
armor زرهی
compound helicopter هلی کوپتر مرکب
armed helicopter هلی کوپتر مسلح
helipad فرودگاه هلی کوپتر
rotors ملخ هلی کوپتر
rotor ملخ هلی کوپتر
lift helicopter هلی کوپتر باری
black hawk هلی کوپتر سیکورسکی
horse guards گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
sheathed cable کابل زرهی
armored infantry پیاده زرهی
armor زرهی کردن
armor رسته زرهی
armored vehicle خودروی زرهی
armor group گروه زرهی
armored artillery توپخانه زرهی
armor plate ورق زرهی
armor protection حفافت زرهی
mechanized پیاده زرهی
shell زرهی پوشش
armour زرهی کردن
shelling زرهی پوشش
shells زرهی پوشش
drone antisubmarine helicopter هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
scout helicopter هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
sling load بار خارجی هلی کوپتر
lightening bug ship هلی کوپتر نورافکن دار
composite armor نیروی زرهی مرکب
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
light armor وسایل زرهی سبک
armor plate حفاظ یا پوشش زرهی
panzer لشگر زرهی المانی
armor sweep عملیات پاکسازی زرهی
picketing شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
heliport باند فرود و پرواز هلی کوپتر
lightening bug ship هلی کوپتر روشن کننده گشتی
heliports باند فرود و پرواز هلی کوپتر
landing strips باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strip باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
armor plate rolling mill دستگاه نورد ورق زرهی
armor plate planer ماشین رنده ورق زرهی
coil up جمع شدن ستون زرهی
achievement of arms مجموعه ای از نشان های زرهی
smokey the bear وسیله تولید پرده دود در هلی کوپتر
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
domes کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
cavalry man سوار در سوار نظام
dustoff وسیله تخلیه و حمل مجروحینی که روی هلی کوپتر نصب میشود
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
coeducational مختلط
combined مختلط
farraginous مختلط
mixed مختلط
composite مختلط
mixes مختلط
mix مختلط
complex مختلط
complexes مختلط
complex circuit مدار مختلط
mixed government حکومت مختلط
composite squadron اسکادران مختلط
composite unit یکان مختلط
mixed economy اقتصاد مختلط
medley مختلط رنگارنگ
medleys مختلط رنگارنگ
mixed goods کالاهای مختلط
composite یکان مختلط
mixed reinforcement تقویت مختلط
mixed economies اقتصاد مختلط
complex impedance ناگذرایی مختلط
complex number اعداد مختلط
mixed یکان مختلط
hybrid rocket راکت مختلط
individual medley شنای مختلط
coeducation اموزش مختلط
complex number عدد مختلط
complex power توان مختلط
mixed doubles دونفره مختلط
complex admittance گذرایی مختلط
mixed strategy استراتژی مختلط
omnibus test ازمون مختلط
mixed system نظام مختلط
versatile متحرک متنوع و مختلط
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
individual medleyist شناگر شنای مختلط
medley قطعه موسیقی مختلط
medleys قطعه موسیقی مختلط
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
mixed policy بیمه نامه مختلط
joint stock partnership شرکت مختلط سهامی
medleyist شناگر شنای مختلط
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
endowment assurance بیمه عمر مختلط
theory of functions of a complex variable آنالیز مختلط [ریاضی]
symmetallism سیستم دو فلزی مختلط
assemblage of Order ستون بندی مختلط
Complex analysis آنالیز مختلط [ریاضی]
complex number عدد مختلط [ریاضی]
coeducation اموزش وپرورش مختلط
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
hybrid propulation نیروی پیش برنده مختلط
complex analytic function تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
Eurasian از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی
Eurasians از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
medleys شنای مختلط 002 تا 004متر
medley شنای مختلط 002 تا 004متر
complex conjugate عدد مزدوج مختلط [ریاضی]
mixed doubles پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixtilineal دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
limited partnership شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
complex absolute value function تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
pioneer heliport فرودگاه هلی کوپتر صحرایی فرودگاه موقت
amerind نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
inserted grouping میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scout car خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
scalar متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
levogyrous چپ گردان
swing doors در گردان
rambler سر گردان
swing door در گردان
levorotatory چپ گردان
ramblers سر گردان
battalion گردان
battalions گردان
pivoting گردان
swing bridge پل گردان
revolving گردان
doubled edge لب گردان
turnstiles گردان در
rotary گردان
winch گردان
turnstile گردان در
versatile گردان
winched گردان
winching گردان
sq گردان
winches گردان
visor افتاب گردان
helianthus گل افتاب گردان
rotors چرخ گردان
swivel مفصل گردان
rotor چرخ گردان
engineer battalion گردان مهندسی
engineer battalion گردان مهندس
centrosphere گردان سپهر
flexible drive tool ابزار گردان
manipulator تعزیه گردان
ervolving credit اعتبار گردان
treadmills نوار گردان
dextrogyrous راست گردان
visors افتاب گردان
tape drives نوار گردان
tape drive نوار گردان
circulation pump پمپ گردان
artillery battalion گردان توپخانه
dextrorotatory راست گردان
swivels مفصل گردان
swivels حلقه گردان
swivelled مفصل گردان
swivelled حلقه گردان
battalion commander فرمانده گردان
swivel حلقه گردان
barysphere گردان سپهر
imprest تنخواه گردان
cylinderical rotary valve شیر گردان
daisy گل افتاب گردان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com