Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
squadron
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
squadrons
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز
Other Matches
dragons
گردان سوار اسبی
dragon
گردان سوار اسبی
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
monoplance
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
cavalry unit
یکان سوارزرهی
aviation
هوایی هوانیروز
aviation badge
نشان خلبانی هوانیروز
army aviator
خلبان هوانیروز نیروزفر
army aviation
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
staging
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
to ride and tie
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
embark
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
cavalry
سوار نظامی سوار اسبی
horse guards
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
cavalry man
سوار در سوار نظام
anti air
ضد هواپیمایی
counter air
ضد هواپیمایی
aviation
هواپیمایی
construction batalion
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
airlines
شرکت هواپیمایی
aviate
هواپیمایی کردن
air officer
افسر هواپیمایی
antiair warfare
جنگ ضد هواپیمایی
airline
شرکت هواپیمایی
avionics
الکترونیک هواپیمایی
aviation authority
امور هواپیمایی
sea plane
هواپیمایی دریایی
aircraft section
قسمت هواپیمایی
aeromechanics
فن مکانیک هواپیمایی
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
ejection seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejector seat
صندلی پران
[هواپیمایی]
aeromechanic
مربوط به مکانیک هواپیمایی
air traffic
رفت و آمد هواپیمایی
quadraplane
هواپیمایی با چهار بال روی هم
aviation sotre keeper
انبار دار قسمت هواپیمایی
conventional take off and landing
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
snooper
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است
variable geometry aircraft
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
choppers
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
chopper
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر
aircraft defective
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
all weather fighter
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
director
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
maritime aircraft
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
directors
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
ornithopter
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
autogyro
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند
landplane
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد
streamliner
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
battalion
گردان
ramblers
سر گردان
rambler
سر گردان
winch
گردان
turnstile
گردان در
turnstiles
گردان در
rotary
گردان
swing doors
در گردان
swing door
در گردان
doubled edge
لب گردان
battalions
گردان
winched
گردان
pivoting
گردان
sq
گردان
revolving
گردان
levorotatory
چپ گردان
swing bridge
پل گردان
versatile
گردان
levogyrous
چپ گردان
winching
گردان
winches
گردان
vertical take off and landing
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
sunflower
گل افتاب گردان
swivels
حلقه گردان
swivelled
مفصل گردان
swivelled
حلقه گردان
circulation pump
پمپ گردان
tape drives
نوار گردان
manipulator
تعزیه گردان
rotor
چرخ گردان
merry go round
چرخ گردان
tape drive
نوار گردان
moving magnet
اهنربای گردان
swivels
مفصل گردان
visors
افتاب گردان
visor
افتاب گردان
moving coil
قاب گردان
rotors
چرخ گردان
imprest
تنخواه گردان
swivel
مفصل گردان
swivel
حلقه گردان
engineer battalion
گردان مهندسی
centrosphere
گردان سپهر
daisy
گل افتاب گردان
daisies
گل افتاب گردان
dextrorotatory
راست گردان
dextrogyrous
راست گردان
selector
کلید گردان
sunshade
افتاب گردان
engineer battalion
گردان مهندس
ervolving credit
اعتبار گردان
barysphere
گردان سپهر
battalion commander
فرمانده گردان
treadmills
نوار گردان
treadmill
نوار گردان
artillery battalion
گردان توپخانه
cylinderical rotary valve
شیر گردان
sunflowers
گل افتاب گردان
helianthus
گل افتاب گردان
flexible drive tool
ابزار گردان
sunshades
افتاب گردان
rotary shear
قیچی گردان
selector switch
کلید گردان
selectors
کلید گردان
separate battalion
گردان مستقل
slewing crane
جراثقال گردان
smoke jack
سیخ گردان
knobs
تکمه گردان
knob
تکمه گردان
spindles
میله گردان
spindle
میله گردان
star handle
دستگیره گردان
rotating field
میدان گردان
working capital
تنخواه گردان
rotary switch
کلید گردان
turrets
برج گردان
turret
برج گردان
pivots
پاشنه گردان
pivoted
پاشنه گردان
pivot
پاشنه گردان
rotary table
میز گردان
rotary type regulator
رگولاتورنوع گردان
rotary wing
بال گردان
swing bucket
جراثقال گردان
swing gates
دریچههای گردان
swinging derrick
دریک گردان
psychedelic
روان گردان
quizmaster
آزمونچه گردان
quizmaster
آزمون گردان
quizmasters
آزمونچه گردان
quizmasters
آزمون گردان
He turned away from his wife .
از همسرش رو گردان شد
curved design
نماد گردان
vizor
افتاب گردان
visorless
بی افتاب گردان
swivel block
قرقره گردان
swivel joint
مفصل گردان
swivel knee
زانویی گردان
swivel vise
گیره گردان
turnable foot bridge
پل پیاده رو گردان
turnsole
گل افتاب گردان
variable capacitor
خازن گردان
vent wing
پنجره گردان
visard
افتاب گردان
portable pump
پمپ گردان
rotary discharger
تخلیه گر گردان
rotary current
جریان گردان
rotary crane
جراثقال گردان
revolving crane
جرثقیل گردان
revolving credit
اعتبار گردان
rotary converter
مبدل گردان
rotary converter
تبدیل گر گردان
rotary beam antenna
انتن گردان
roll over credit
اعتبار گردان
rotary kiln
کوره گردان
revolving kiln
کوره گردان
revolving fund
تنخواه گردان
portable lamp
چراغ گردان
rotary selector
سلکتور گردان
rotary pump
پمپ گردان
rotary klin
کوره گردان
propeller fan
پروانه گردان
pivoted lever
اهرم گردان
rotary drum
طبلک گردان
pivoting window
پنجره گردان
rotary furnace
کوره گردان
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
cd rom disk drive
دیسک گردان سی دی- رام
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
winchester drive
دیسک گردان وینچستر
moving magnet galvanometer
گالوانومتر اهنربای گردان
psychotropic drugs
داروهای روان گردان
office swivel chair
صندلی گردان اداری
cash items
اسناد تنخواه گردان
bogie hearth furnce
کوره حرارتی گردان
amphibious squadron
گردان عملیات اب خاکی
physical drive
دیسک گردان فیزیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com