Dictiornary-Farsi | گردش دائمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
continous cycle	گردش دائمی
continous running	گردش دائمی


Other Matches

standing orders	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order	دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainers	حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer	حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
permanent	دائمی
constant	دائمی
constants	دائمی
first string	دائمی
ceaseless	دائمی
continous	دائمی
sequential	دائمی
perennial	دائمی
perennials	دائمی
standing	دائمی
permanent way	مسیر دائمی
permanent tooth	دندان دائمی
everlasting	همیشگی دائمی
eternal	بی پایان دائمی
permanent structures	ساختمانهای دائمی
permanent hardness	سختی دائمی
permanent storage	حافظه دائمی
regular army	ارتش دائمی
permanent load	بار دائمی
permanent magnet	اهنربای دائمی
regular salary	حقوق دائمی
premanent way	خط ثابت خط دائمی
permanent income	درامد دائمی
permanent saving	پس انداز دائمی
permanent storage	انباره دائمی
permanent storage	انبارش دائمی
permanent fault	عیب دائمی
creep limit	حد انبساط دائمی
consistent flow	جریان دائمی
constant power	توان دائمی
continual	دائمی همیشگی
permanent store	انباره دائمی
continous earth	زمین دائمی
permanent insane	مجنون دائمی
permanent color	رنگ دائمی
continous operation	کار دائمی
continous rolling	نورد دائمی
costant load	بار دائمی
permanent	سیر دائمی
permanent	دائمی ماندنی
permanent consumption	مصرف دائمی
persistent inflation	تورم دائمی
standing committee	کمیته دائمی
steady flow	جریان دائمی
steady state	حالت دائمی
sustained speed	سرعت دائمی
permanent error	خطای دائمی
standing army	ارتش دائمی
permanent residence permit	جواز اقامت دائمی
indefinite leave to remain [British E]	جواز اقامت دائمی
fereter	[معابد دائمی در کلیساها]
continuous rain	بارش باران دائمی
continous conveyor	بالابر دائمی و ثابت
perpetual motion machine	ماشین خودکار دائمی
continous mixer	مخلوط کننده دائمی
continous milling machine	دستگاه فرز دائمی
fatigue bending machine	دستگاه خمش دائمی
cruising speed	سرعت دائمی اتومبیل
keelboat	قایق با تیر دائمی کف
continous strand furnace	کوره رشتهای دائمی
sustained short circuit	اتصال کوتاه دائمی
continous traction	نیروی کشش دائمی
continous heating furnace	کوره حرارتی دائمی
permanent magnet steel	فولاد اهنربای دائمی
continous anealing furnace	کوره ملتهب دائمی
fatigue bending test	ازمایش خمش دائمی
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
perpetuate	دائمی کردن جاودانی ساختن
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
perpetual stock record	سابقه دائمی موجودی انبار
continous rod mill	دستگاه نورد سیم دائمی
continous tinning line	تاسیسات قلع کاری دائمی
engram	تحولات دائمی هسته سلول
perpetuated	دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates	دائمی کردن جاودانی ساختن
engramme	تحولات دائمی هسته سلول
perpetuating	دائمی کردن جاودانی ساختن
perennially	بطور ماندگاریا دائمی همیشه
alternating stress	تنش نوسان دار دائمی
permafrost	لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent income hypothesis	فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
permanent emplacement	موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate	قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
mandate	حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
alnico	الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
hallucinosis	حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
engram	اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
cross to bear/carry <idiom>	رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
engramme	اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
flag station	جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
thefts	بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
theft	بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
tenant in fee simple	متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis	این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
presidium	هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
continous immersion test	ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
traveled	گردش
travels	گردش
rotation	گردش
turnover	گردش
canters	گردش
cantering	گردش
cantered	گردش
traverse	گردش
cycles	گردش
periods	گردش
race	گردش
raced	گردش
races	گردش
turn	گردش
progressing	گردش
progresses	گردش
progressed	گردش
progress	گردش
cycle	گردش
cycled	گردش
traversed	گردش
traverses	گردش
flow	گردش
paseo	گردش
promenade	گردش
promenades	گردش
nutation	گردش
trip	گردش
flowine	خط گردش
walking	گردش
maeander	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
trips	گردش
itineration	گردش
flowline	خط گردش
itineracy	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
tripped	گردش
flowed	گردش
traversing	گردش
canter	گردش
circumrotation	گردش
circuits	گردش
circuit	گردش
flows	گردش
hike	گردش
hiked	گردش
hikes	گردش
hiking	گردش
ambulation	گردش
meandering	گردش
on the rove	در گردش
meanders	گردش
revolution	گردش
wrest	گردش
perambulation	گردش
travel	گردش
rev	گردش
revs	گردش
revved	گردش
revving	گردش
revolutions	گردش
stroll	گردش
strolled	گردش
strolls	گردش
meandered	گردش
meander	گردش
wrested	گردش
operation	گردش
gyrations	گردش
excursion	گردش
excursions	گردش
gyration	گردش
movement	گردش
wrests	گردش
wresting	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
water circulation	گردش اب
circulation	گردش
circulations	گردش
twirls	گردش
twirling	گردش
jaunt	گردش
jaunts	گردش
twirl	گردش
twirled	گردش
run	گردش
turns	گردش
period	گردش
runs	گردش
perpetual inventory	فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
excurse	گردش کردن
flow of production	گردش تولید
revolutions per minute	گردش بر دقیقه
gyre	گردش دایره
fractional rotation	گردش کسری
revs per minute	گردش بر دقیقه