Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 208 (11 milliseconds)
English	Persian
walkabout	گردش پیاده
walkabouts	گردش پیاده
Search result with all words
walk	گردش کردن پیاده رفتن
walk	گردش پیاده گردشگاه
walked	گردش کردن پیاده رفتن
walked	گردش پیاده گردشگاه
walks	گردش کردن پیاده رفتن
walks	گردش پیاده گردشگاه
Other Matches
disembarkation	به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain	از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier	سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
secondary landing	منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
landing group	گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauls	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling	پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul	پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
pignorate	پیاده
sidewalk	پیاده رو
sidewalks	پیاده رو
on of	پیاده
walkways	پیاده رو
peripatetic	پیاده رو
walkway	پیاده رو
foot bank	پیاده رو
infantry man	پیاده
impledge	پیاده
foot infantry	پیاده
ganway	پل پیاده رو
footway	پیاده رو
foot slogger	پیاده
pedestrian bridge	پل پیاده رو
foot bridge	پل پیاده رو
footpaths	پیاده رو
walks	پیاده رو
pedestrian	پیاده
dismounted	پیاده
side walk	پیاده رو
infantry	پیاده
path	پیاده رو
afoot	پیاده
walked	پیاده رو
paths	پیاده رو
pavement	پیاده رو
footer	پیاده رو
pavements	پیاده رو
footpath	پیاده رو
walk	پیاده رو
pedestrians	پیاده
strolled	گردش
stroll	گردش
nutation	گردش
gyrations	گردش
revved	گردش
hikes	گردش
water circulation	گردش اب
excursion	گردش
revving	گردش
movement	گردش
excursions	گردش
meandered	گردش
meandering	گردش
meanders	گردش
paseo	گردش
on the rove	در گردش
revolution	گردش
revolutions	گردش
operation	گردش
meander	گردش
gyration	گردش
rev	گردش
revs	گردش
strolls	گردش
circumrotation	گردش
cycle	گردش
cycled	گردش
cycles	گردش
ambulation	گردش
walking	گردش
rotation	گردش
traverse	گردش
traversed	گردش
traversing	گردش
promenades	گردش
promenade	گردش
hiking	گردش
hike	گردش
races	گردش
raced	گردش
race	گردش
maeander	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
itineration	گردش
itineracy	گردش
flowline	خط گردش
jaunt	گردش
jaunts	گردش
traverses	گردش
flowine	خط گردش
twirl	گردش
twirled	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
run	گردش
runs	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
hiked	گردش
wrests	گردش
circuits	گردش
perambulation	گردش
trips	گردش
cantered	گردش
canters	گردش
tripped	گردش
trip	گردش
turnover	گردش
circulations	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
periods	گردش
canter	گردش
circuit	گردش
flow	گردش
turn	گردش
turns	گردش
flows	گردش
period	گردش
wresting	گردش
progressing	گردش
progresses	گردش
circulation	گردش
travels	گردش
progressed	گردش
progress	گردش
flowed	گردش
wrest	گردش
wrested	گردش
travel	گردش
traveled	گردش
cantering	گردش
dismount	پیاده کردن
footsoldier	سرباز پیاده
foot passenger	مسافر پیاده
alight	پیاده شدن
dismantle	پیاده کردن
footpad	راهزن پیاده
foot slugger	سرباز پیاده
dismounts	پیاده کردن
foot infantry	پیاده نظام
foot passenger	پیاده پا رهسپار
alighted	پیاده شدن
alighting	پیاده شدن
alights	پیاده شدن
footbridge	پل پیاده روها
footbridge	پل پیاده روی
footbridges	پل پیاده روها
footbridges	پل پیاده روی
banquette	نیمکت پیاده رو
armored infantry	پیاده مکانیزه
armored infantry	پیاده زرهی
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
infantry	سرباز پیاده
infantry	پیاده نظام
promotion	ترفیع پیاده
promotions	ترفیع پیاده
hiking	پیاده روی
hikes	پیاده روی
mechanized	پیاده زرهی
hike	پیاده روی
counterpawn	پیاده متقابل
demodulation	پیاده کردن
dismantlement	پیاده کردن
kerb	حاشیه پیاده رو
kerb	جدول پیاده رو
kerbs	حاشیه پیاده رو
kerbs	جدول پیاده رو
dismounting	پیاده کردن
pawn	پیاده شطرنج
pawned	پیاده شطرنج
pawning	پیاده شطرنج
pawns	پیاده شطرنج
wayfarer	مسافر پیاده
wayfarers	مسافر پیاده
disembarkation	پیاده شدن
disassemble	پیاده کردن
demodulator	پیاده کننده
hiked	پیاده روی
dismantles	پیاده کردن
hump	پیاده روی
humping	پیاده روی
humps	پیاده روی
to go on foot	پیاده رفتن
on foot	به صورت پیاده
on foot	پای پیاده
to pad aroad	پیاده رفتن
to pad it	پیاده رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
walkabouts	مسافرت پیاده
dismantling	پیاده کردن
to ride shanks's mare	پیاده رفتن
regiment of f.	هنگ پیاده
pedestrianism	پیاده روی
rifle man	سرباز پیاده
set down	پیاده کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com