Dictiornary-Farsi | گردش کسری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fractional rotation	گردش کسری


Other Matches

constant displacement pump	پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
flowchart template	یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
equation of exchange	همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
fractions	کسری از
fractionary	کسری
leakage	کسری
fractional	کسری
shortage	کسری
deficits	کسری
shortages	کسری
shortsage	کسری
leakage or breakage	کسری
fraction	کسری از
deficit	کسری
leakages	کسری
fractional part	جز کسری
aliquot	کسری
inadequate	کسری
shortfalls	کسری
shortcoming	کسری
shortfall	کسری
shortcomings	کسری
fraction line	خط کسری
shorter	کسری داشتن
deficiency	کسری ایراد
basic deficit	کسری کلی
short	تک تیر کسری
short	کسری داشتن
basic deficit	کسری اساسی
trade deficit	کسری تجارت
fractional pitch	گام کسری
lacks	فقدان کسری
deficiencies	کسری ایراد
lack	فقدان کسری
mantissa	جزء کسری
lacked	فقدان کسری
budget deficit	کسری بودجه
fixed point part	جزء کسری
under-	کسری دار
fractionation method	روش کسری
two thousand odd	0002 و کسری
leakage	کمبود و کسری
fractional turn	چرخش کسری
leakages	کمبود و کسری
fractional size	اندازه کسری
under	کسری دار
shortest	کسری داشتن
trade deficit	کسری بازرگانی
shortest	تک تیر کسری
trade gap	کسری تجارتی
shorter	تک تیر کسری
redder	کسری داشتن حساب
reddest	کسری داشتن حساب
lag rate	میزان کسری پرسنل
red	کسری داشتن حساب
mantissa	بخش کسری عدد
root	توان کسری یک عدد
make up a deficit	تامین کردن کسری
roots	توان کسری یک عدد
trade balance deficit	کسری تراز تجاری
reds	کسری داشتن حساب
make up a deficit	جبران کردن کسری
lag rate	نسبت کسری نیروی انسانی
improper fraction	کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
real number	عددی که با بخش کسری همراه است .
to invert a fraction	برخهای را برگرداندن کسری را معکوس کردن
proportional parts	بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
leakage	مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages	مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
point	که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
integer	گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integers	گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
fractional reserve banking	روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
decimal	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals	نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
point	نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
traverses	گردش
flowline	خط گردش
flowine	خط گردش
promenade	گردش
cycles	گردش
hike	گردش
traversing	گردش
hikes	گردش
hiked	گردش
hiking	گردش
revved	گردش
water circulation	گردش اب
circumrotation	گردش
counterclockwise rotation	گردش به چپ
ambulation	گردش
walking	گردش
promenades	گردش
meander	گردش
meandered	گردش
meandering	گردش
meanders	گردش
revolution	گردش
revolutions	گردش
rev	گردش
revs	گردش
revving	گردش
traversed	گردش
jaunt	گردش
raced	گردش
race	گردش
jaunts	گردش
twirl	گردش
nutation	گردش
on the rove	در گردش
run	گردش
twirled	گردش
twirling	گردش
twirls	گردش
paseo	گردش
races	گردش
maeander	گردش
traverse	گردش
rotation	گردش
itineracy	گردش
itineration	گردش
cycled	گردش
cycle	گردش
stroll	گردش
strolled	گردش
strolls	گردش
left handed rotation	گردش به چپ
runs	گردش
progress	گردش
travels	گردش
traveled	گردش
travel	گردش
progressed	گردش
progresses	گردش
progressing	گردش
turns	گردش
cantered	گردش
turn	گردش
circulations	گردش
canters	گردش
cantering	گردش
turnover	گردش
flowed	گردش
trip	گردش
anticlockwise rotation	گردش به چپ
tripped	گردش
trips	گردش
flows	گردش
canter	گردش
period	گردش
periods	گردش
circuits	گردش
circuit	گردش
flow	گردش
excursions	گردش
wresting	گردش
excursion	گردش
operation	گردش
wrests	گردش
gyration	گردش
gyrations	گردش
movement	گردش
wrested	گردش
wrest	گردش
perambulation	گردش
circulation	گردش
floating	علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
rotation in a clockwise direction	گردش به راست
cooling water circulation	گردش اب سرد
control flow	گردش کنترل
circulative	گردش کننده
continous cycle	گردش دائمی
turn-over	گردش معاملات
sales {pl}	گردش معاملات
clockwise rotation	گردش براست
clockwise rotation	گردش به راست
speed of rotation	گردش بر دقیقه
cycle of the room	گردش ماه
rpm	گردش بر دقیقه
excursionist	گردش کننده
eyre	گردش دورانی
field trip	گردش علمی
flow of expenditure	گردش هزینه
flow direction	جهت گردش
flow of income	گردش درامد
flow of information	گردش اطلاعات
revolutions per minute	گردش بر دقیقه
excurse	گردش کردن
revs per minute	گردش بر دقیقه
rotational speed	گردش بر دقیقه
number of revolutions	گردش بر دقیقه
continous running	گردش دائمی
cycle of water	گردش اب در طبیعت
daily round	گردش روزانه
data flow	گردش داده ها
rev	گردش بر دقیقه
flow of production	گردش تولید
turning effect	اثر گردش
to go for a stroll	گردش کردن
to be in a whirl	گردش کردن