Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 91 (5 milliseconds)
English	Persian
eclipse	گرفتگی
eclipsed	گرفتگی
eclipses	گرفتگی
eclipsing	گرفتگی
congestion	گرفتگی
spasm	گرفتگی
spasms	گرفتگی
crick	گرفتگی
fouling	گرفتگی
blocking up	گرفتگی
melancholia	گرفتگی
mugginess	گرفتگی
stasis	گرفتگی
sultriness	گرفتگی
clogging	گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
Other Matches
haziness	مه گرفتگی
mud silting	گل گرفتگی
unstuck	بی گرفتگی
mistiness	مه گرفتگی
decongestant	گرفتگی بر
inurement	خو گرفتگی
decongestants	گرفتگی بر
mud filling	گل گرفتگی
addicts	: خو گرفتگی
addict	خو گرفتگی
lunar eclipse	ماه گرفتگی
inundation	سیل اب گرفتگی
incurrence	تعلق گرفتگی
grubbiness	گرم گرفتگی
mountain sickness	کوه گرفتگی
silting up	لای گرفتگی
sea sickness	دریا گرفتگی
morphiomania	خو گرفتگی به مرفین
roup	گرفتگی صدا
myoclonus	گرفتگی عضلانی
sand filling	ماسه گرفتگی
mant	زبان گرفتگی
graphospasm	گرفتگی دست
eclipse of the sun	خورشید گرفتگی
cramp	گرفتگی عضلانی
cramp	گرفتگی عضله
cramps	گرفتگی عضلانی
cramps	گرفتگی عضله
fouling	جرم گرفتگی
writer's cramp	دست گرفتگی
aggradation	شن گرفتگی برنهاد
fouling	لای گرفتگی
dust laden	خاک گرفتگی
eclipse of sun	افتاب گرفتگی
birth mark	ماه گرفتگی
coprostasis	شکم گرفتگی
cramp in the calf	گرفتگی ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg	گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial]	گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial]	گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial]	گرفتگی ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps]	گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the leg	گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial]	گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the calf	گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
systremma [leg cramps]	گرفتگی ساق پا [پزشکی]
vaginismus	گرفتگی عضلات مهبل
contretemps	بدشانسی گرفتگی حالت
vaginism	گرفتگی عضلات مهبل
archer's paralysis	گرفتگی عضله کمانگیر
eclipse of the moon	ماه گرفتگی انخساف
aggradation	فراسازی ماسه گرفتگی
hoarseness	گرفتگی صدا یا سینه
obstructions	جلو گیری گرفتگی
obstruction	جلو گیری گرفتگی
opiumism	خو گرفتگی بکشیدن افیون
birthmark	علامت ماه گرفتگی بر بدن
iodism	خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
birthmarks	علامت ماه گرفتگی بر بدن
scaliness	پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
cramp in the calf	گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
cramp in the leg	گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
foghorns	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorn	شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
systremma [leg cramps]	گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial]	گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial]	گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse	کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
adenoid	عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
charly horse	کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
cramps	گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp	گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
fog dog	روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
blocking	گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
In the long run fatty food makes your arteries clog up.	در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
constrictor	گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com