English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (8 milliseconds)
English Persian
cramp گرفتگی عضلانی
cramps گرفتگی عضلانی
myoclonus گرفتگی عضلانی
Search result with all words
charley horse کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
Other Matches
muscled عضلانی
sarcous عضلانی
muscular عضلانی
clonus تشنج عضلانی
dystrophy پلاسیدگی عضلانی
muscular dystrophy تحلیل عضلانی
stiffness کوفتگی عضلانی
meathead آدم عضلانی
muscleman آدم عضلانی
beefcake آدم عضلانی
brawniness عضلانی بودن
thews نیروی عضلانی
tethanus گرفت عضلانی
proprioceptor گیرنده عضلانی
muscular spindle دوک عضلانی
muscular fatigue خستگی عضلانی
muscular endurance استقامت عضلانی
asynergia ناهماهنگی عضلانی
musculature نظام عضلانی
muscularity عضلانی بودن
myoneural عضلانی وعصبی
intramuscular درون عضلانی
myasthenia ضعف عضلانی
muscle نیروی عضلانی
muscles نیروی عضلانی
neuromuscular coordination هماهنگی عصبی- عضلانی
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
hypertonicity فزونی تونوس عضلانی
muscle tonus کشیدگی طبیعی عضلانی
moton طرح عمل عضلانی
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
muscular dystrophy تحلیل وفاسد عضلانی
brawn نیرو نیروی عضلانی
dystonia اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
fibrillation انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
broken fibres تار عضلانی پاره شده
paretic دچار فلج ناقص یا عضلانی
paresis فلج خفیف ضعف عضلانی
muscle up بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
neuromuscular وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
musculature وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
mistiness مه گرفتگی
melancholia گرفتگی
inurement خو گرفتگی
mud filling گل گرفتگی
eclipse گرفتگی
eclipsed گرفتگی
eclipses گرفتگی
eclipsing گرفتگی
addict خو گرفتگی
addicts : خو گرفتگی
congestion گرفتگی
mud silting گل گرفتگی
spasm گرفتگی
crick گرفتگی
spasms گرفتگی
decongestants گرفتگی بر
unstuck بی گرفتگی
sultriness گرفتگی
fouling گرفتگی
stasis گرفتگی
blocking up گرفتگی
decongestant گرفتگی بر
haziness مه گرفتگی
mugginess گرفتگی
silting up لای گرفتگی
sea sickness دریا گرفتگی
sand filling ماسه گرفتگی
roup گرفتگی صدا
cramp گرفتگی عضله
eclipse of sun افتاب گرفتگی
dust laden خاک گرفتگی
coprostasis شکم گرفتگی
birth mark ماه گرفتگی
cramps گرفتگی عضله
fouling جرم گرفتگی
fouling لای گرفتگی
writer's cramp دست گرفتگی
aggradation شن گرفتگی برنهاد
eclipse of the sun خورشید گرفتگی
morphiomania خو گرفتگی به مرفین
lunar eclipse ماه گرفتگی
mant زبان گرفتگی
incurrence تعلق گرفتگی
grubbiness گرم گرفتگی
mountain sickness کوه گرفتگی
graphospasm گرفتگی دست
inundation سیل اب گرفتگی
obstruction جلو گیری گرفتگی
hoarseness گرفتگی صدا یا سینه
cramp in the leg گرفتگی ساق پا [پزشکی]
aggradation فراسازی ماسه گرفتگی
obstructions جلو گیری گرفتگی
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the leg گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی ساق پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی ساق پا [پزشکی]
vaginism گرفتگی عضلات مهبل
contretemps بدشانسی گرفتگی حالت
archer's paralysis گرفتگی عضله کمانگیر
eclipse of the moon ماه گرفتگی انخساف
opiumism خو گرفتگی بکشیدن افیون
vaginismus گرفتگی عضلات مهبل
birthmark علامت ماه گرفتگی بر بدن
birthmarks علامت ماه گرفتگی بر بدن
clogging گرفتگی [سوراخ یا لوله و غیره ]
iodism خو گرفتگی زیاد در بکار بردن ید
cramp in the leg گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
systremma [leg cramps] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
scaliness پوشیدگی از پولک یا فلس جرم گرفتگی
cramp in the calf گرفتگی عضله پشت ساق پا [پزشکی]
adenoid عظم لوزهء حلقی گرفتگی بینی
foghorn شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
foghorns شیپور اعلام خطرمه گرفتگی اژیر مه
cramp گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramps گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
charly horse کشیدگی یا گرفتگی عضله ران کشتی گیر
fog dog روشنایی کم که درهنگام مه گرفتگی نزدیک افق دیده میشود
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
atonicity فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonia فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com