Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (6 milliseconds)
English
Persian
internal heating
گرمایش خودی
Other Matches
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
firing
گرمایش
heating
گرمایش
gas heating
گرمایش گاز
hot air heating
گرمایش هوا
induction heating
گرمایش القائی
heating voltage
ولتاژ گرمایش
central heating
گرمایش مرکزی
internal heating
گرمایش داخلی
heating capacity
فرفیت گرمایش
heating surface
سطح گرمایش
d.c. heating
گرمایش جریان دائم
high frequency heating
گرمایش فرکانس بالا
induction heating coil
بوبین گرمایش القائی
under slab heating
سیستم گرمایش از کف زمین
underfloor heating
سیستم گرمایش از کف زمین
in-floor heating
سیستم گرمایش از کف زمین
floor heating (system)
سیستم گرمایش از کف زمین
low voltage heating
گرمایش فشار ضعیف
radiant tube heating
گرمایش لوله تابان
indirect induction heating
گرمایش القایی غیرمستقیم
ingot furnace
کوره گرمایش مجدد شمش
friendlies
خودی
friendly
خودی
friendliest
خودی
friendlier
خودی
upcourt
سبد خودی
self directed
پیش خودی
we group
گروه خودی
homeling
بازیگر خودی
in group
گروه خودی
friendly state
کشور خودی
friendly forces
نیروهای خودی
friendliest
نیروی خودی
friendlier
نیروی خودی
own goals
گل به دروازه خودی
own goal
گل به دروازه خودی
spontaneity
خود به خودی
chicks
هواپیمای خودی
insiders
خودی خودمانی
home
زمین خودی
friendly
نیروی خودی
relative
خودی نسبی
blue forces
نیروهای خودی
homes
زمین خودی
insider
خودی خودمانی
spontaneous
خود به خودی
friendlies
نیروی خودی
familiar
مانوس خودی
spontaneous recovery
بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit .
خودی را نشان دادن
spontaneous remission
بهبود خود به خودی
interference
مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
shore duty
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
ingross
جمع اوری کردن نیروی خودی
smoke screen
پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
to anneal
سخت کردن
[روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی]
[فلزات]
[مهندسی]
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
mix up, caution
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
warned exposed
قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
icing
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
dispatch route
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking
در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
squawked
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
touchdowns
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
touchdown
حالت فرود امدن توپ درمنطقه خودی کسب 6 امتیازبا بردن توپ به ان سوی خط دروازه حریف
enemy alien
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
blue commander
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com