Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
generated heat
گرمای تولید شده
Other Matches
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
heat of reaction
گرمای واکنش
heat of ionization
گرمای یونش
heat of solidification
گرمای انجماد
heat of hydration
گرمای ابش
heating value
گرمای احتراق
heat of solution
گرمای انحلال
heat of sunlimation
گرمای تصعید
heat of transformation
گرمای تبدیل
heat of transformation
گرمای تحول
heat value
گرمای سوختن
heat value
گرمای احتراق
heating value
گرمای سوختن
latent heat of fusion
گرمای ذوب
heat of fusion
گرمای ذوب
equiviscous temperature
گرمای لزوجت
genial heat
گرمای ملایم
specific heat
گرمای ویژه
heat of activation
گرمای فعالسازی
heat of combustion
گرمای سوختن
wash heat
گرمای جوش
heat of condensation
گرمای میعان
heat of evaporation
گرمای تبخیر
heat of vaporization
گرمای تبخیر
heat of formation
گرمای تشکیل
expansion heat
گرمای واتنش
high or low temperature
گرمای زیادیاکم
thermonuclear
گرمای هستهای
radiant heat
گرمای تابنده
integral heat of solution
گرمای کل انحلال
total heat of solution
گرمای کل انحلال
maturing heat
گرمای گیرش
paradoxical warmth
گرمای تناقضی
latent heat of sublimation
گرمای تصعید
latent heat
گرمای نهان
boiling heat
گرمای جوشش
cinder heat
گرمای شلاکه
phlogosis
گرمای سوزنده
heat of combustion
گرمای احتراق
sensible heat
گرمای محسوسه
phosphoresce
بدون گرمای محسوس
latent heat of varporization
گرمای نهان تبخیر
latent heat of sublimation
گرمای نهان تصعید
molar heat of vaporization
گرمای مولی تبخیر
molar heat of combusion
گرمای مولی احتراق
molar heat of fusion
گرمای مولی ذوب
differential heat of solution
گرمای انحلال تفاضلی
molar heat of condensation
گرمای مولی میعان
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
molar heat of crystallization
گرمای مولی تبلور
molar heat of formation
گرمای مولی تشکیل
molar heat of sublimation
گرمای مولی تصعید
molar heat of solution
گرمای مولی انحلال
latent heat of fusion
گرمای نهان ذوب
molecular specific heat
گرمای ویژه مولی
molar specific heat
گرمای ویژه مولی
heat of sunlimation
گرمای نهان تصعید
heat of fusion
گرمای نهان ذوب
waste heat
گرمای تلف شده
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
pyrometer
الت سنجش گرمای زیاد
incandesce
از گرمای زیاد سفید شدن
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
to take one's temperature
درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
law of additivity of reaction heat
قانون جمع پذیری گرمای واکنش
sweating heat
گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
thermoelectrometer
الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
isocheim
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isothermal line
خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
dielectric heating
گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
burn out
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
isotheral line
خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
cylinder baffles
صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
output
تولید
generations
تولید
assembly
تولید
production technique
فن تولید
generation
تولید
production line
خط تولید
production lines
خط تولید
products
تولید
product
تولید
low productivity
تولید کم
progeniture
تولید
genesis
تولید
articulation
تولید
assembly line
خط تولید
aggregate output
تولید کل
total output
تولید کل
outputs
تولید
production rule
تولید
manufactured
تولید
manufacture
تولید
total product
تولید کل
assembly lines
خط تولید
manufactures
تولید
turn out
تولید
production
تولید
productions
تولید
fabrication
تولید
production index
شاخص تولید
sparking
تولید جرقه
procreates
تولید کردن
procreating
تولید کردن
producible
قابل تولید
jamming
تولید پارازیت
production efficiency
کارائی تولید
production cost
هزینه تولید
pilot production
تولید نمونه
production control
کنترل تولید
power of production
نیروی تولید
potential output
تولید بالقوه
production coefficient
ضریب تولید
procreate
تولید کردن
procreated
تولید کردن
begotten
تولید کرده
raise
تولید کردن
begetting
تولید کردن
beeping
تولید صدا
production capacity
فرفیت تولید
beeped
تولید صدا
production method
روش تولید
reproduction
تولید مثل
beep
تولید صدا
production part
بخش تولید
production account
حساب تولید
beeps
تولید صدا
production management
مدیریت تولید
raises
تولید کردن
production process
جریان تولید
production process
فرایند تولید
beget
تولید کردن
productivity
قابلیت تولید
production programme
برنامه تولید
production program
برنامه تولید
begets
تولید کردن
production routine
روال تولید
production period
دوره تولید
period of production
دوره تولید
cost of production
هزینه تولید
flow of production
جریان تولید
flow of production
گردش تولید
food production
تولید غذا
forces of production
نیروهای تولید
full production
تولید کامل
full production
تولید در حداکثرفرفیت
gas making
تولید گاز
gas generation
تولید گاز
generable
قابل تولید
fetch up
تولید کردن
factory production
تولید کارخانهای
factor of production
عامل تولید
net productivity
تولید خالص
net output
تولید خالص
neogenesis
تولید جدید
national product
تولید ملی
national output
تولید ملی
elasticity of production
کشش تولید
monopoly output
تولید انحصاری
energy production
تولید انرژی
energy production
تولید نیرو
generating tool
ابزار تولید
generation of current
تولید جریان
ingenerate
تولید کردن
ingot production
تولید شمش
labor intensive production
تولید کاربر
mass production
تولید انبوه
mass production
تولید ماشینی
mass production
تولید بمقدارزیاد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com