English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
cockle گره و برامدگی پارچه
cockles گره و برامدگی پارچه
Other Matches
papillary مانند برامدگی دارای برامدگی
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
heaved برامدگی
bulges برامدگی
ridges برامدگی
ridge برامدگی
heave برامدگی
cusp برامدگی
tuberosity برامدگی
ledges برامدگی
bulged برامدگی
ledge برامدگی
bulge برامدگی
turgescence برامدگی
whaleback برامدگی
convexity برامدگی
bumpiest پر از برامدگی
nub برامدگی
gibbous برامدگی
ganglion برامدگی
bumpy پر از برامدگی
nib برامدگی
nibs برامدگی
entasis برامدگی
bump برامدگی
granulation برامدگی
knobs برامدگی
knob برامدگی
bumpier پر از برامدگی
neuroma برامدگی پی
burrs برامدگی
antinode برامدگی
dome برامدگی
domes برامدگی
knur برامدگی
knurl برامدگی
knurr برامدگی
mound برامدگی
mounds برامدگی
extuberance برامدگی
overhang برامدگی
overhangs برامدگی
nurl برامدگی
nub or nubble برامدگی
knop برامدگی
bluging برامدگی
burred برامدگی
knosp برامدگی
burr برامدگی
bulging برامدگی
burring برامدگی
humping برامدگی گرد
humps برامدگی گرد
protrudes برامدگی داشتن
knarred دارای برامدگی
protruded برامدگی داشتن
knar برامدگی درچوب
protrude برامدگی داشتن
mezzo rillievo نیم برامدگی
protuberancy برامدگی قلنبگی
hump برامدگی گرد
hyperostosis برامدگی استخوان
phyma برامدگی پوست
papilla برامدگی کوچک
midrib خط یا برامدگی حد فاصل
knuckle bone برامدگی بندانگشت
phantom tumour برامدگی موقتی
tumors تومور برامدگی
splint برامدگی کوچک
papillose دارای برامدگی
protruding برامدگی داشتن
jag برامدگی تیز
knobby دارای برامدگی
bridge برامدگی بینی
bossing برامدگی تزیینی
sill برامدگی دریایی
sills برامدگی دریایی
tumour تومور برامدگی
tumours تومور برامدگی
annular projection برامدگی حلقوی
boll برامدگی مانند
boss برامدگی تزیینی
bowing of bed برامدگی کف نهر
bulginess برامدگی شکم
bulging test ازمایش برامدگی
bulge برامدگی [تورم]
nodes دشواری برامدگی
bridged برامدگی بینی
bridges برامدگی بینی
turgor برامدگی [تورم]
bossed برامدگی تزیینی
bosses برامدگی تزیینی
tumidity برامدگی [تورم]
tumescence برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
lump برامدگی [تورم]
node دشواری برامدگی
bumpiness دارای برامدگی
bunchout برامدگی یافتن
thenar برامدگی کف دست
circular projection برامدگی گرد
lumps غلنبه برامدگی
cuspidal دارای برامدگی
eminency برامدگی بزرگی
exostosis برامدگی استخوان
nodules برامدگی کوچک
nodules برامدگی عقده
nodule برامدگی کوچک
nodule برامدگی عقده
promontory پرتگاه برامدگی
eminence برامدگی بزرگی
promontories پرتگاه برامدگی
villus برامدگی مویی
verrucas گندمه برامدگی
tumor تومور برامدگی
verruca گندمه برامدگی
lumped غلنبه برامدگی
lump غلنبه برامدگی
tubercle برامدگی گرد
caput نوک برامدگی
protuberances برامدگی قلنبگی
protuberance برامدگی قلنبگی
knag گره چوب برامدگی
hummock برامدگی زمین در مرداب
tubercular برامدگی دار سلی
inion برامدگی پشت کله
knuckle برامدگی یا گره گیاه
papula برامدگی خارش دار
papilla برامدگی نوک دار
outgrwth برامدگی گوشت زیادی
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
projections پیش افکنی برامدگی
projection پیش افکنی برامدگی
nubble برامدگی یاگره کوچک
hillock برامدگی در سطح صاف
stigmas لکه ننگ برامدگی
stigma لکه ننگ برامدگی
tubercle برامدگی دندان اسیاب
knuckles برامدگی یا گره گیاه
hillocks برامدگی در سطح صاف
excrescency اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
caulk برامدگی زیر نعل اسب
gyrus برامدگی چین خورده مغز
glabella برامدگی پیشانی میان دو ابرو
fingers باندازه یک انگشت میله برامدگی
mounts سوار شدن قله برامدگی
mount سوار شدن قله برامدگی
umbo قبه سپر قوز برامدگی
cam برامدگی قطعه گوشه دار
chicken breast برامدگی عظم قص یا استخوان سینه
tuberculous دارای برامدگی یا دکمه مسلول
tuberous دارای برامدگی گره دار
finger باندازه یک انگشت میله برامدگی
cams برامدگی قطعه گوشه دار
nook قطعه زمین پیش امده برامدگی
bulb هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
trochanter برامدگی در بالای تنه استخوان ران
antihelix برامدگی قسمت غضروفی خارج گوش
bulbs هر نوع برامدگی یاتورم شبیه پیاز
fusee امرود برامدگی ساق پای اسب
monticule تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
tuber سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
fourchette برامدگی سه گوش درکف پای اسب
bleb برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
beards هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
beard هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
olivary body بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
cumulus mammatus ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
interspinalis ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
keloid برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
burred برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burring برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
burr برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
burrs برامدگی تیز یا زبر یک فلز براثر عملیات ماشین کاری
offsets برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
cloths پارچه
fabrics پارچه
fabric پارچه
textile پارچه
solidungular یک پارچه سم
textiles پارچه
stuff پارچه
consolidated یک پارچه
moir پارچه
cloth پارچه
solid یک پارچه
three piece سه پارچه
stuffs پارچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com