English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (8 milliseconds)
English Persian
separate company گروهان مستقل
Other Matches
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
companies گروهان
company گروهان
orderly room دفتر گروهان
service company گروهان خدمات
company commander فرمانده گروهان
company grade در رده گروهان
headquarters company گروهان قرارگاه
headquarters company گروهان ارکان
team گروهان تقویت شده
teams گروهان تقویت شده
companies گروهان همراه کسی رفتن
company گروهان همراه کسی رفتن
terminal service company گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
company grade پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
mobile equipment pool بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
century عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
absolutes مستقل
maverick مستقل
mavericks مستقل
absolute مستقل
separate مستقل
stand alone مستقل
separated مستقل
separates مستقل
exogenous مستقل
autonomic مستقل
autocratic مستقل
realty مستقل
landed a مستقل
free-standing مستقل
freelance مستقل
sovereign مستقل
frees مستقل
sovereigns مستقل
freeing مستقل
solo مستقل
freed مستقل
solos مستقل
free مستقل
independent مستقل
absolutes مستقل استبدادی
autonomous consumption مصرف مستقل
detached ستون مستقل
to stand by oneself مستقل بودن
entities موجودیت مستقل
individual units یکانهای مستقل
entities موسسه مستقل
machine independent مستقل از ماشین
independent variable متغیر مستقل
independent state دولت مستقل
garrison house ساخلو مستقل
context free مستقل از متن
device independence مستقل از دستگاه
autonomous variable متغیر مستقل
independency کشور مستقل
independent consultant مشاور مستقل
independent equations معادلات مستقل
explanatory variable متغیر مستقل
autonomous operation عملیات مستقل
entity موجودیت مستقل
separate battery اتشبار مستقل
separate brigade تیپ مستقل
separates یکان مستقل
a stand-alone company یک شرکت مستقل
single unit یکان مستقل
separated یکان مستقل
separate یکان مستقل
stand on one's own two feet <idiom> مستقل بودن
arguments متغیر مستقل
separate battalion گردان مستقل
stand alone computer کامپیوتر مستقل
entity موسسه مستقل
argument متغیر مستقل
a stand-alone computer یک رایانه مستقل
autocracy حکومت مستقل
semi independent نیمه مستقل
self goverment حکومت مستقل
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
free standing columns ستونهای مستقل یا مجزا
temperature independent paranagnetism پارامغناطیس گرما مستقل
number of componentes تعداد سازندههای مستقل
dependencies کشور غیر مستقل
independent variable متغیر مستقل [ریاضی]
argument [of a function] متغیر مستقل [ریاضی]
monarchism اصول سلطنت مستقل
autonomous investment سرمایه گذاری مستقل
autonomous دارای زندگی مستقل
separations مستقل شدن یکانها
separation مستقل شدن یکانها
dependency کشور غیر مستقل
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
dependent state دولت غیر مستقل
standalone سیستمی که مستقل کار میکند
monarchic مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
territorialism ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
multicollinearity هم خطی بین متغیرهای مستقل
pica سیستم عامل مستقل از ماشین
territoriality ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
stand-alone <adj.> خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
post town شهری که پستخانه مستقل دارد
argument [of a function] متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
autonomous دارای حکومت مستقل خودمختار
icca انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
on an arm's length basis بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
autonomous investment سرمایه مستقل از درامد ملی
autonomous دارای حکومت مستقل داخلی
dominion قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
defacto recognition به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
diarchy سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
unit assembly یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
orthogonal ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
independent association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
arm's length مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
variable delivery pump پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
microcontroller ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
reentrant روالی که میتواند توسط چندین برنامه مستقل بطورهمزمان بکار برده شوددرون رو
portable کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
libraries تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
module وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
modules وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
separates استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separated استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
federal government دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
SGML استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
sections بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
modules بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
module بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
solo پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
defacto recognition شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
split screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
n-key rollover [این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com