English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
Other Matches
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
random parallel tests ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
projective tests ازمونهای فرافکن
situational tests ازمونهای موقعیتی
criterion refernced tests ازمونهای ملاکی
parallel tests ازمونهای همتا
speed tests ازمونهای سرعت
statistical tests ازمونهای اماری
employment tests ازمونهای استخدامی
trade tests ازمونهای شغلی
creativity tests ازمونهای افرینندگی
infant tests ازمونهای نوباوگان
pictorial tests ازمونهای تصویری
norm referenced tests ازمونهای هنجاری
individual tests ازمونهای انفرادی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
screening tests ازمونهای سرند کردن
timed tests ازمونهای زمان دار
goldstein scheerer tests ازمونهای گلدشتاین- شیرر
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
terman merrill tests ازمونهای ترمن- مریل
dotting test ازمونهای نقطه زنی
culture bound tests ازمونهای فرهنگ- بسته
survey tests ازمونهای زمینه یابی
custom made tests ازمونهای کار- ویژه
culture free tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
prognostic tests ازمونهای پیش اگهی
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
placement tests ازمونهای تعیین شغل
culture fair tests ازمونهای فرهنگ- نابسته
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
will temprament tests ازمونهای اراده- خلق وخوی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
california tests of mental maturity ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
pintner patterson scale of Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون
workgroup خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
trooping افراد
trooped افراد
enlisted personnel افراد
enlistedman افراد
personnel افراد
men افراد
troop افراد
enlisted personnel طبقه افراد
withindoors افراد داخل
service club باشگاه افراد
enlistee افراد داوطلب
head count جمع افراد
liberty men افراد مرخصی
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
platoons جوخهء افراد
platoon جوخهء افراد
roll call نامیدن افراد
personnel status وضع افراد
filler personnel افراد جایگزینی
category طبقه افراد
packed out پر و مملو از افراد
head counts جمع افراد
equal status persons افراد همپایه
top-level افراد عالیرتبه
receptee افراد مورد پذیرش
transfer station محل انتقال افراد
rouse out بیدار کردن افراد
condemn محکوم کردن افراد
dependents افراد تحت تکفل
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
commando افراد نیروی مخصوص
transfer station محل اعزام افراد
commandos افراد نیروی مخصوص
target audience افراد مورد نظر
special olympics المپیک افراد استثنایی
morale روحیه افراد مردم
personal error خطاهای انفرادی افراد
condemns محکوم کردن افراد
condemning محکوم کردن افراد
the common wealth of learning افراد اهل علم
noncombatant افراد غیر نظامی
favouritism افراد مورد توجه
troops افراد قسمتها سربازان
family size تعداد افراد خانواده
part owners افراد شریک المال
bachelor quarters منازل افراد مجرد
posse comitatus دسته افراد پلیس
coachload افراد سوار بر درشکه
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
avast افراد به جای خود
billet slip کارت محلهای افراد
cimmerian افراد کشور فلمات
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
close station افراد بدو مرخص
aptitude area حیطه قابلیت افراد
top-level توسط افراد عالیرتبه
billet slip لوحه اسکان افراد
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
Do not admit any outsiders. افراد غیره را راه ندهید
Applicants flooded in. سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Certain notorious ( dubious ) characters . عده افراد معلوم الحال
personal salute تیر سلام برای افراد
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
posse دسته افراد پلیس جماعت
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
biographical information blank form فرم پر نشده بیوگرافی افراد
roll call حاضر و غایب کردن افراد
posses دسته افراد پلیس جماعت
charter بین افراد دلالت کند
chartered بین افراد دلالت کند
leatherneck جزو افراد تفنگداران دریایی
huddling ازدحام اجتماع افراد یک تیم
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
aptitude area حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی
huddled ازدحام اجتماع افراد یک تیم
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
huddle ازدحام اجتماع افراد یک تیم
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
assembly محل بسیج افراد احتیاط
troop housing کوی درجه داران یا افراد
huddles ازدحام اجتماع افراد یک تیم
chartering بین افراد دلالت کند
charters بین افراد دلالت کند
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
preference blank دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
human machine interface حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
split ticket <idiom> انتخاب افراد سیاسی برای رای
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
CSE آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
conferences ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
zouave یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
pit crew افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
an infinite verb فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
oligopoly تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی
conference ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
buzzword کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
enlisted داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
extend خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
muster roll دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
internee فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internees فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
correctional custudy روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
cyberspace دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
automation استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
incross اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
frankpledge مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
finance company شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
speeches که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
close corporation شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
speech که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود
finance house شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
to call the roll حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com