English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
electron releasing substituent گروه استخلافی الکترون دهنده
Other Matches
electron withdrawing substituent گروه استخلافی الکترون کشنده
substituent group گروه استخلافی
substituent گروه استخلافی
electron donor دهنده الکترون
electron accelerator شتاب دهنده الکترون
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
distribution compound ترکیب دو استخلافی
monosubstituted compound ترکیب تک استخلافی
substitution reaction واکنش استخلافی
subtitution nucleophilic unimolecular واکنش استخلافی هسته دوست تک مولکولی
substitution uncleophilic biomolecular واکنش استخلافی هسته دوست مولکولی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
catalysts تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
catalyst تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative التیام دهنده جوش دهنده
extender توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
traced رد الکترون
coelectron هم الکترون
trace رد الکترون
isoelectronic هم الکترون
negatron الکترون
electron donor الکترون ده
traces رد الکترون
electron الکترون
electrons الکترون
electron distribution پخش الکترون
emission صدور الکترون
concentration of electron چگالی الکترون
electron focusing تمرکز الکترون
electron trajectory مسیر الکترون
electrophile الکترون دوست
electron multiplier افزاینده الکترون
electron transition عبور الکترون
electroneutrality الکترون خنثایی
charge of the electron بار الکترون
electron pair زوج الکترون
electron orbit مسیرگردش الکترون
conduction electron الکترون رسانایی
emissions صدور الکترون
density of electron چگالی الکترون
electron volt الکترون ولت
electron flow سیلان الکترون ها
bound electron الکترون بسته
electron transition انتقال الکترون
electron flow فلوی الکترون
electron energy کارمایه ی الکترون
electron energy انرژی الکترون
electron jump پرش الکترون
electron exchange تبادل الکترون
electron recoil بازگشت الکترون
electron mass جرم الکترون
electron shell پوسته الکترون
electron spin تنیدگی الکترون
electron spin اسپین الکترون
electron emmission انتشار الکترون
electron tube لوله الکترون
electron drift رانش الکترون
electron emission صدور الکترون
electron emitter منبع الکترون
electron injector الکترون افکن
outer shell electron الکترون رسانایی
electron affinity الکترون خواهی
electron beam شعاع الکترون
electron beam پرتو الکترون
electron beam اشعه الکترون
electron beam باریکه الکترون
nonbonding electron الکترون ناپیوندی
nuclear electron الکترون هسته
free electron الکترون غیرپیوندی
electron acceptor الکترون پذیر
isoelectronic ions یونهای هم الکترون
primary electron الکترون اولیه
lone electron الکترون تنها
inner shell electron الکترون درونی
initiating electron الکترون اغازگر
high energy electron الکترون پر انرژی
secondary electron الکترون ثانوی
electron acceleration شتاب الکترون
electron acceptor پذیرنده الکترون
mass of the electron جرم الکترون
electron capture الکترون گیراندازی
electron deceleration دیرکرد الکترون
electron conduction هدایت الکترون
electron decay تجزیه الکترون
electron decay اضمحلال الکترون
electron avalanche بهمن الکترون
valence electron الکترون فرفیت
odd electron الکترون منفرد
outer shell electron الکترون بیرونی
electron diffraction خمیدگی الکترون
electronic concentration غلظت الکترون
valence electron الکترون رسانایی
antibonding electron الکترون ضد پیوندی
free electron الکترون ازاد
valence electron الکترون والانس
photo electron الکترون نوری
photo electron فوتو الکترون
conduction electron الکترون رسانش
electron charge بار الکترون
electron concentration غلظت الکترون
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
electron pair زوج الکترون حفره
lone pair electron زوج الکترون تنها
lone pair electron زوج الکترون ناپیوندی
electron pair bond پیوند زوج الکترون
electron pairing زوج شدن الکترون
electron spin resonance رزونانس اسپین الکترون
electron paramagnetic resonance رزونانس پارامغناطیسی الکترون
linear accelerator شتابده خطی الکترون
electrophilic reagent واکنشگر الکترون دوست
transmission electron micrograph ریزنگار انتقال الکترون
electroosmotic effect اثر الکترون اسمزی
unpaired electron الکترون جفت نشده
outer shell electron الکترون لایه بیرونی
supressor grid شبکه الکترون بند
free electron gas گاز الکترون ازاد
free electron model الگوی الکترون ازاد
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
electron transit time زمان عبور الکترون
bonding electron pair زوج الکترون پیوندی
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
secondary electron emission پیل ثانویه الکترون
rest mass of the electron جرم ساکن الکترون
electrophilic attack حمله الکترون دوستی
electron multiplier فزون ساز الکترون
electron attachment پیوستگی یا وابستگی الکترون
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
electron gun لوله پرتاب الکترون
electron capture detector اشکارساز الکترون گیراندازی
delocalized electron الکترون غیر مستقر
electron charge mass ratio چگالی بار الکترون
electron deceleration کندی حرکت الکترون
electron deficient molecules مولکولهای با کمبود الکترون
electron orbit مدار گردش الکترون
Electron paramagnetic resonance [EPR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon تنها یک الکترون تابش شود
quasi free electron theory نظریه الکترون شبه ازاد
picture حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictured حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picturing حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron spin resonance [ESR] تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrosensitive چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electrophilic aromatic substitution استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
beams مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beam مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electrostatic unit of charge [esu] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electron beam رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
statcoulomb [statC] استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
beam حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
klystron لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
line flyback اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
flyback اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
i.e.t.s tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phototude لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
electronics شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
electroluminescence نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
shoals گروه
shoal گروه
multitude گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com