English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
patriciate گروه بزرگان
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
the elder بزرگان
the quality بزرگان
optimates بزرگان
people of quality بزرگان
our betters بزرگان ما
grandee بزرگان
the great بزرگان
scandalum magnatum بد گویی از بزرگان
the big three بزرگان سه گانه
the big four بزرگان چهار گانه
assembly of notables مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
morganatic marriage عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
big five بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
ensign گروه
batches گروه
parcels گروه
ensigns گروه
squad گروه
troop گروه
groups گروه
platoon گروه
gangs گروه
batch گروه
gang گروه
trooping گروه
trooped گروه
group گروه
clique گروه
fry گروه
hosts گروه
hosting گروه
hosted گروه
host گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
frying گروه
platoons گروه
g , series گروه ژ
fries گروه
throngs گروه
thronging گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
cluster bomb گروه
mass گروه
folks گروه
folk گروه
assembly گروه
covey گروه
shoals گروه
shoal گروه
parcel گروه
masses گروه
cluster گروه
teams گروه
team گروه
massing گروه
cliques گروه
concourse گروه
companies گروه
company گروه
crowd گروه
corps گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
t group گروه T
squads گروه
schools گروه
many گروه
school گروه
multitude گروه
attack group گروه تک
congregations گروه
congregation گروه
multitudes گروه
concourses گروه
bevy گروه
swarms گروه
bunches گروه
herding گروه
bunching گروه
lot گروه
bunched گروه
bunch گروه
herded گروه
herd گروه
party گروه
cohort گروه
cohorts گروه
ring گروه
swarmed گروه
swarm گروه
herds گروه
special interest group گروه
crowds گروه
subgroups زیر گروه
acidic group گروه اسیدی
dyad گروه دو عضوی
encounter group گروه رویارویی
devitry گروه دیوان
advance party گروه پیشرو
end group گروه انتهایی
advance point گروه نوک
formal group گروه رسمی
acidic group گروه اسید
gas group گروه گاز
disk pack گروه بسته
diad گروه دو عضوی
abelian group گروه ابلی
diaconate گروه شماسان
acid group گروه اسید
experimental group گروه ازمایشی
acid group گروه اسیدی
duty hands گروه نگهبانان
functional group گروه عاملی
device cluster گروه دستگاه
air group گروه هوایی
billeting party گروه پیشرو
biotype زیست گروه
bit stream گروه بیتی
boatswain's party گروه ملوان
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
cable party گروه لنگر
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
camp color party گروه پرچم
captain of the forecastle سر گروه لنگر
carbonyl group گروه کربونیل
center گروه مرکزی
chevroner فرمانده گروه
class of suplies گروه کالاها
command group گروه فرماندهی
commutative group گروه جابجاپذیر
billeting party گروه یورتچی
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
closed group گروه بسته
battery of wells گروه چاهها
criterion group گروه ملاک
alkyl group گروه الکیل
battle group گروه نبرد
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
contact party گروه تماس
shock troops گروه تهاجمی
coacting group گروه همکار
spear head گروه جلودار
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
workgroup گروه کاری
user group گروه کاربران
trigon گروه سه صورتی
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
substituent group گروه استخلافی
sugroup خرده گروه
supergroup فوق گروه
supply party گروه تدارکات
symmetry group گروه تقارن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com