English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
report generator گزارش زایی گزارش گیری
Other Matches
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
exception reporting گزارش گیری مخصوص
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
visualreport گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
reportage گزارش
recitetion گزارش شز
reported گزارش
account گزارش
report generator گزارش زا
report گزارش
reports گزارش
report generation تولید گزارش
situation report گزارش وضعیت
report file فایل گزارش
viva report گزارش شفاهی
rpg مولدبرنامه گزارش
reportable گزارش دادنی
school report گزارش اموزشگاه
quarterly report گزارش سه ماهه
commentary گزارش رویداد
report writer گزارش نویسی
commentaries گزارش رویداد
report program برنامه گزارش
subemit a report گزارش دادن
visualreport گزارش بصری
story روایت گزارش
report generator مولد گزارش
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
return گزارش دادن
return گزارش رسمی
returns گزارش دادن
status report گزارش وضعیت
returned گزارش دادن
returned گزارش رسمی
returning گزارش رسمی
submit a report گزارش دادن
survey report گزارش بازرسی
technical report گزارش فنی
report writer نویسنده گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
press report گزارش خبری
to give forth گزارش دادن
journals گزارش روزانه
journal گزارش روزانه
returns گزارش رسمی
returning گزارش دادن
error report گزارش خطا
command report گزارش فرماندهی
reported گزارش دادن
report گزارش دیدبانی
management report گزارش مدیریت
bruit گزارش سروصدا
blue bell گزارش بدرفتاری
internal report گزارش داخلی
reported گزارش دادن به
reported گزارش دیدبانی
log گزارش سفرهواپیما
edit line خط گزارش وضعیت
final report گزارش نهایی
logs گزارش سفرهواپیما
reports گزارش دیدبانی
flash report گزارش انی
reports گزارش دادن به
detailed report گزارش مشروح
hot report گزارش مهم
reports گزارش دادن
blue bell گزارش جنایت
viva voting گزارش شفاهی
actions گزارش وضع
turn in <idiom> گزارش دادن
expertise گزارش اهل فن
wrap up گزارش خلاصه
accident reporting گزارش حادثه
periodic report گزارش دورهای
minute گزارش وقایع
account اهمیت گزارش
blue bark گزارش حرکت
report گزارش دادن به
annual report گزارش سالیانه
annual report گزارش سالانه
an incomprehensive report گزارش کوتاه
report گزارش دادن
action گزارش وضع
According to the riport . بقرار این گزارش
bills گزارش جریان دعوی
bill گزارش جریان دعوی
schedule report گزارش زمانبندی شده
log گزارش سفرنامه کشتی
logs گزارش سفرنامه کشتی
weekly progress report گزارش هفتگی کار
snap report گزارش فوری یا انی
reportedly طبق گزارش یا شایعه
to give an account of گزارش و توضیح دادن
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
draft report گزارش نیمه نهایی
contact report گزارش اخذ تماس
project technical report گزارش فنی پروژه
journal book دفتر گزارش روزانه
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
logbook گزارش روزانه سفرکشتی
call-up دستور ارسال گزارش
misreport اشتباه گزارش دادن
call-ups دستور ارسال گزارش
annual financial statement گزارش مالی سالانه
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
interim report گزارش پیشرفت کار
hearing رسیدگی بمحاکمه گزارش
project technical report گزارش فنی طرح
progress reporting گزارش پیشرفت کار
docking report گزارش تعمیر ناو
reportable items اقلام قابل گزارش
flash report گزارش برق اسا
super visum corporis گزارش معاینه جسد
progress report گزارش پیشرفت کار
hearings رسیدگی بمحاکمه گزارش
call up دستور ارسال گزارش
journal گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
journals گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
system log گزارش روزانه عملیات سیستم
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
he gave an a of the battle گزارش ان جنگ راشرح داد
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
city article گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
report generator برای تامین گزارش کامل
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
return گزارش نهایی هیات تحقیق
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
nudets سیستم کشف و گزارش انفجارات اتمی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
rpg Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
collision detection تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
negatives گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
negative گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
aerographer شخصی که وضع هوا وامواج را به کشتی گزارش میدهد
cirvis دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
pagination روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
print chart فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
log گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
feasibility امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
whats' up در رهگیری هوایی یعنی علت حادثه را گزارش کنید یا وضع چطور است
logs گزارش روزانه عملیات هیئت یاعملیات موتوریاماشین وغیره کندن کنده درخت
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
sentinels 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
observer گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
flags جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
sentinel 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
flag جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police. هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
forward tell انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
cargo outturn message پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
stet processus گزارش اصلاحی تنظیم کردن ترک دعوی کردن
reports گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
reported گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
inform اطلاع دادن گزارش دادن
informs اطلاع دادن گزارش دادن
informing اطلاع دادن گزارش دادن
financial statement صورت مالی گزارش مالی
relates گزارش دادن شرح دادن
relate گزارش دادن شرح دادن
flag 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com